WEBVTT 1 00:00:06.000 --> 00:00:07.500 ما مخالف خشونت‌ایم 2 00:00:07.590 --> 00:00:09.090 تا به حال مبارزه کردی؟ 3 00:00:09.170 --> 00:00:11.300 سلاح به دست گرفتی؟ شمشیر؟ 4 00:00:11.380 --> 00:00:13.130 تیر و کمان؟ تبر؟ 5 00:00:16.680 --> 00:00:19.220 میگن برج سفید هشت خواهر برای مقابله 6 00:00:19.310 --> 00:00:21.390 با ارتش لوگین اعزام کرده 7 00:00:21.580 --> 00:00:24.120 اگر دوباره راه‌مون به همدیگه خورد چهره‌تون یادم می‌مونه 8 00:00:24.230 --> 00:00:26.060 مت تمام علامت‌هاشـو داره، پسر 9 00:00:26.150 --> 00:00:28.400 ارباب تاریکی قدرت واحد رو خراب کرد 10 00:00:28.480 --> 00:00:30.990 که هر کسی ازش استفاده کرد کارش به جنون بکشه 11 00:00:31.070 --> 00:00:32.400 می‌بینمت 12 00:00:37.390 --> 00:00:41.040 تو همونی هستی که فکرشـو می‌کردم، فرزانه آلمیرا 13 00:00:41.120 --> 00:00:44.120 هیچ رابطه‌ای صمیمی‌تر از پیوند یک آی سدای با محافظش نیست 14 00:00:47.790 --> 00:00:49.020 شنیدم چه‌جور پیوندیـه 15 00:00:49.040 --> 00:00:51.130 که محافظ هر چی آی سدای‌اش حس کنه رو حس می‌کنه 16 00:00:56.320 --> 00:00:58.440 !نـــه 17 00:02:57.270 --> 00:02:59.770 باشد که آغوش نهاییِ مادر پذیرای تو در خانه باشد 18 00:05:14.800 --> 00:05:18.190 [ یک ماه بعد ] 19 00:05:18.970 --> 00:05:25.970 وبسایت دوستی ها تقدیم میکند 20 00:05:43.690 --> 00:05:45.260 خیلی‌وقت بود نیومده بودیم خونه 21 00:05:45.340 --> 00:05:47.340 هنوزم اینجا رو خونه می‌بینی؟ 22 00:05:47.430 --> 00:05:49.010 تو نمی‌بینی؟ 23 00:05:49.090 --> 00:05:50.800 خونۀ من، این زین‌ـه 24 00:05:50.890 --> 00:05:53.600 این شنل. این چکمه‌ها 25 00:05:53.680 --> 00:05:55.810 این مرد عبوسی که کنارمـه 26 00:06:00.970 --> 00:06:03.600 اون برای چیزی که تو شهر سفید انتظارش رو می‌کشه آماده‌ست؟ 27 00:06:03.620 --> 00:06:04.860 فکر کردی به من چیزی می‌گه؟ 28 00:06:04.940 --> 00:06:07.490 والا هر شب کنار آتیش محافظ‌ها غذا می‌خوره 29 00:06:09.910 --> 00:06:13.580 اون نگرانـه، نگران استپین 30 00:06:13.850 --> 00:06:15.890 محافظ‌ها معمولاً نباید بیشتر از آی سدای‌شون عمر کنن 31 00:06:18.970 --> 00:06:20.730 استپین مرد قوی‌ایـه 32 00:06:21.280 --> 00:06:23.740 حلقۀ کرینی رو تحویلِ برج میده 33 00:06:30.550 --> 00:06:32.540 به‌نظرت اون چهارتای دیگه الان رسیدن؟ 34 00:06:32.710 --> 00:06:34.640 اگه رسیده باشن، پیداشون می‌کنیم 35 00:06:35.680 --> 00:06:38.440 ...و اگرم نرسیده باشن 36 00:06:38.920 --> 00:06:41.290 خب، بازم پیداشون می‌کنیم 37 00:07:04.630 --> 00:07:06.510 ...یواش، گوسفنـ 38 00:07:20.100 --> 00:07:22.650 خوبی داداش؟ 39 00:07:23.180 --> 00:07:26.750 می‌شه انقدر یه‌طوری بهم نگاه نکنی که انگار دایه‌مـی؟ 40 00:07:26.780 --> 00:07:28.990 من فقط خسته‌ام 41 00:07:29.070 --> 00:07:31.610 وقتی یه ماه روی جای گرم‌ونرمت نخوابی همین‌طوری میشی 42 00:07:35.640 --> 00:07:37.190 اون کوهستان 43 00:07:37.210 --> 00:07:38.880 چیه؟ 44 00:07:39.980 --> 00:07:41.560 نمی‌دونم 45 00:07:41.590 --> 00:07:43.460 فکر کنم قبلاً هم دیدمش 46 00:08:10.010 --> 00:08:12.000 تار والون 47 00:08:45.940 --> 00:08:47.730 خدای بزرگ 48 00:08:54.710 --> 00:08:56.130 یکی به من می‌دین؟ 49 00:08:56.150 --> 00:08:57.740 ممنونم 50 00:09:01.150 --> 00:09:02.410 چیه؟ 51 00:09:02.500 --> 00:09:04.160 هوم.. نمی‌دونم 52 00:09:04.250 --> 00:09:06.120 ولی خوشمزه‌ست 53 00:09:06.400 --> 00:09:08.610 گرسنه‌م نیست. خودت بخور 54 00:09:14.550 --> 00:09:16.390 باید همین‌جا باشه 55 00:09:16.470 --> 00:09:18.800 تام از اینجا برام گفته بود 56 00:09:18.890 --> 00:09:21.350 صاحب میخونه از دوست‌های قدیمیش بود 57 00:09:22.310 --> 00:09:24.030 ،یکی برای این بهت میدم یکی هم برای اون‌یکی 58 00:09:24.460 --> 00:09:26.880 مگه نمی‌خواستیم بریم برج سفید؟ 59 00:09:28.440 --> 00:09:30.070 چرا می‌ریم 60 00:09:30.150 --> 00:09:32.630 ولی قبلش باید استراحت کنیم و یه دستی به سر و رومون بکشیم 61 00:09:32.650 --> 00:09:34.910 به‌نظرت با این ریخت و قیافه راه‌مون میدن؟ 62 00:09:43.330 --> 00:09:45.250 باورم نمی‌شه یه شب اقامتِ اینجا گرون‌تر از 63 00:09:45.330 --> 00:09:47.790 یک ماه اقامت تو مسافرخونۀ واین‌اسپرینگ‌ـه 64 00:09:49.630 --> 00:09:51.170 از جاده که بهتره 65 00:10:12.550 --> 00:10:14.110 دوباره بگو 66 00:10:14.190 --> 00:10:15.780 ...مت 67 00:10:15.860 --> 00:10:17.650 ...اون دختر کوچولو 68 00:10:17.740 --> 00:10:21.120 تو مزرعه - کار تو نبود، مت - 69 00:10:21.830 --> 00:10:22.340 تو نبودی 70 00:10:22.370 --> 00:10:24.120 من و تام جفت‌مون دیدیم 71 00:10:24.200 --> 00:10:26.200 تام اینجا نیست 72 00:10:29.830 --> 00:10:32.630 تام مُرده 73 00:10:33.790 --> 00:10:35.500 پس لطفاً حرف منو باور کن 74 00:10:37.130 --> 00:10:38.920 کارِ اون «فید»ـه بود 75 00:10:39.860 --> 00:10:42.650 خودتم می‌دونی که تو اون خونواده رو نکشتی 76 00:10:42.680 --> 00:10:45.680 محال بود آسیبی به اون دختر بچه بزنی 77 00:11:06.120 --> 00:11:07.830 اینجا بخش محافظانـه 78 00:11:07.910 --> 00:11:09.620 امن‌ترین مکان توی برج 79 00:11:09.710 --> 00:11:11.830 برای دوری از خواهرهایی که باهاشون سفر کردیم 80 00:11:11.920 --> 00:11:13.630 ...وقتی آمرلین سیت برسه 81 00:11:13.990 --> 00:11:15.700 ،نه آمرلین سیت برای من مهمه 82 00:11:15.820 --> 00:11:17.150 نه سیاست‌های این برج 83 00:11:17.880 --> 00:11:21.130 بهتون گفتم، فقط مردم‌ام برام مهمن 84 00:11:21.220 --> 00:11:23.220 ،و شما بهم گفتین اونا اینجان پس کوشن؟ 85 00:11:23.300 --> 00:11:27.220 من تو تمام دروازه‌ها و سوراخ‌سنبه‌های شهر، گوش‌وچشم دارم 86 00:11:27.740 --> 00:11:30.430 اگه بیان، خبرش بهم می‌رسه 87 00:11:31.130 --> 00:11:32.970 ولی آخه به منم میگی؟ 88 00:11:34.150 --> 00:11:35.940 شاید خودم یه دوری تو شهر زدم 89 00:11:36.020 --> 00:11:38.280 زن‌هایی که تو این برج هستن رو اصلاً دستِ کم نگیر 90 00:11:38.360 --> 00:11:41.500 هر کدوم‌شون اهداف و ،انگیزه‌های خودشون رو دارن 91 00:11:41.660 --> 00:11:43.960 و همین‌طور غرور و جاه‌طلبی‌های خاص خودشون رو 92 00:11:44.320 --> 00:11:46.910 ،تو هر چقدرم قدرتمند باشی این زن‌ها دهه‌هاست که دارن 93 00:11:46.990 --> 00:11:50.120 ،نقاط قوت‌شون رو قوی‌تر می‌کنن و نقاط ضعف‌شون رو می‌پوشونن 94 00:11:50.970 --> 00:11:53.020 و وقتی خبرِ اومدن تو به اینجا ...به گوش‌شون برسه 95 00:11:53.050 --> 00:11:54.030 ...که حتماً هم می‌رسه 96 00:11:54.060 --> 00:11:56.600 ازت انتظار می‌ره که بلافاصله «شاگرد» بشی 97 00:11:56.630 --> 00:11:58.840 ،و اگه حواست رو جمع نکنی همین سیاست‌های برج 98 00:11:58.920 --> 00:12:00.510 زنده‌زنده می‌خورنت 99 00:12:02.340 --> 00:12:05.850 اگه من همون‌قدری که می‌گید ...قدرتمندم 100 00:12:05.930 --> 00:12:09.890 شاید شما آی سدای‌ها نباید منو دست کم بگیرید 101 00:12:25.250 --> 00:12:27.830 عیبی نداره اگه ترسیده باشی 102 00:12:29.010 --> 00:12:32.140 تو دستت رو دراز کردی و منبع رو لمس کردی 103 00:12:32.910 --> 00:12:36.910 دیدی که در مقایسه باهاش چقدر کوچیکی 104 00:12:37.500 --> 00:12:38.500 و این‌که چقدر بزرگی 105 00:12:38.590 --> 00:12:41.460 در مقایسه با کسانی که از بچگی دوست‌شون داشتی 106 00:12:42.020 --> 00:12:44.940 و حالا داری با خودت فکر می‌کنی که 107 00:12:44.970 --> 00:12:47.680 چه جایگاهی تو این دنیا داری؟ 108 00:12:48.320 --> 00:12:50.820 آیا می‌تونی دوباره همون آدم سابق بشی؟ 109 00:12:54.150 --> 00:12:57.310 من اینا رو می‌دونم چون خودمم بار اول احساسش کردم 110 00:12:59.820 --> 00:13:00.980 و جواب منفیـه 111 00:13:02.270 --> 00:13:04.610 تو دیگه اون آدم سابق نمی‌شی 112 00:13:04.700 --> 00:13:07.910 ولی دیگه وقتشه که به این به چشم یه موهبت نگاه کنی 113 00:13:10.340 --> 00:13:12.260 حالا هم همین‌جا بمون 114 00:13:12.290 --> 00:13:14.210 با کسی حرف نزن 115 00:13:14.660 --> 00:13:17.330 و من سعی می‌کنم با تمام توانم ازت محافظت کنم 116 00:13:23.630 --> 00:13:26.490 ...و وقتی که دوست‌هاتـو پیدا کردم 117 00:13:27.080 --> 00:13:28.820 می‌برمت پیش‌شون 118 00:14:01.920 --> 00:14:04.130 ولی یه‌کم فریب‌کارانه‌ست هـا 119 00:14:04.210 --> 00:14:05.720 چی؟ 120 00:14:05.800 --> 00:14:07.710 این‌که به خشونت‌پرهیزی دعوت کنی 121 00:14:07.970 --> 00:14:09.690 بعد بذاری حیوون‌هات هر چی 122 00:14:09.710 --> 00:14:11.710 سر راه‌شون اومد رو سلاخی کنن 123 00:14:12.510 --> 00:14:14.250 خشونت تو وجود همه‌مون هست 124 00:14:14.640 --> 00:14:16.600 مسلک برگ به‌معنیِ انکار این موضوع نیست 125 00:14:16.690 --> 00:14:18.850 در واقع به‌معنی پذیرفتن‌شـه 126 00:14:18.940 --> 00:14:20.730 شاید 127 00:14:20.810 --> 00:14:24.990 ولی اگه یه‌بار دیگه خوراک شلقم بخوریم منم به سگ‌ها ملحق می‌شم 128 00:14:27.290 --> 00:14:28.840 راجع‌به چی حرف می‌زنید شما دوتا؟ 129 00:14:28.860 --> 00:14:30.780 راجع‌به تو دیگه 130 00:14:31.070 --> 00:14:32.570 فقط چیزای خوب‌خوب 131 00:14:33.280 --> 00:14:35.200 دیدینش؟ 132 00:14:35.470 --> 00:14:37.260 برج سفید 133 00:14:41.200 --> 00:14:42.910 رسیدیم 134 00:14:43.830 --> 00:14:45.250 به‌نظرت اونا زودتر رسیدن؟ 135 00:14:48.980 --> 00:14:50.140 آره 136 00:14:51.350 --> 00:14:54.780 این‌طور که معلومه دیگه نمی‌خواد با خوراک شلقم سر کنی 137 00:14:55.270 --> 00:14:57.390 !آروم - چی شده؟ - 138 00:14:58.110 --> 00:15:00.230 چرا وایستادیم؟ 139 00:15:05.920 --> 00:15:07.690 اژدهای دروغین 140 00:15:08.270 --> 00:15:09.990 ،چیزی ازش نمی‌دونم 141 00:15:10.070 --> 00:15:12.740 ولی ما الان چند ماهی می‌شه تو چمن‌زاریم 142 00:15:19.540 --> 00:15:21.880 اون دوتا رو برام بیارید 143 00:15:22.800 --> 00:15:25.340 شما نمی‌تونید همین‌طوری مردم ما رو بگیرید 144 00:15:25.760 --> 00:15:27.340 اونا مردم شما نیستن 145 00:15:27.970 --> 00:15:31.810 اونا غذای ما رو خوردن و زیر آتش ما نشستن 146 00:15:35.140 --> 00:15:37.470 می‌خوای دوست‌های جدیدتون اذیت بشن؟ 147 00:15:37.560 --> 00:15:39.810 ،اگر خودشون نخوان باهاتون بیان 148 00:15:39.890 --> 00:15:41.940 نمی‌تونید ببریدشون 149 00:15:42.230 --> 00:15:43.820 نمی‌تونم؟ 150 00:15:43.840 --> 00:15:46.810 چه جملۀ عجیبی از دهان یه سرهم‌بند 151 00:15:48.000 --> 00:15:51.380 اون‌وقت دقیقاً چطوری می‌خواید جلوی منو بگیرید؟ 152 00:16:00.660 --> 00:16:04.830 مسلک برگ در برابر مسلک نور 153 00:16:05.300 --> 00:16:06.510 هوم 154 00:16:13.420 --> 00:16:15.090 زودباشید. بیاید از این‌طرف 155 00:16:19.430 --> 00:16:21.810 با کف دست یه بچه 156 00:16:21.890 --> 00:16:23.900 ،می‌شه جلوی نور رو گرفت 157 00:16:23.980 --> 00:16:27.320 ،ولی برگ رو حتی اگه لهش کنی، خاکش کنی 158 00:16:27.610 --> 00:16:30.920 ،یا بسوزونیش ...دوباره جزئی از زمین 159 00:16:31.580 --> 00:16:33.240 و هوا می‌شه 160 00:16:46.110 --> 00:16:47.710 !آخه نمی‌شه که ول‌شون کنیم بریم 161 00:16:47.790 --> 00:16:51.110 ،سفیدپوشان شاید حروم‌زاده باشن ولی دیگه توئارتاهان‌ها رو نمی‌کُشن 162 00:16:51.540 --> 00:16:53.210 بیاید، زود باشید 163 00:16:58.800 --> 00:17:00.350 یالا، از این‌طرف 164 00:17:00.370 --> 00:17:02.920 همین نزدیک‌ها یه روستایی هست که همیشه به ما لطف داشتن 165 00:17:05.350 --> 00:17:08.270 !وای! آرام! آرام 166 00:17:27.120 --> 00:17:29.250 «چرخۀ کارائتون» 167 00:17:30.360 --> 00:17:33.210 عه اصلاً متوجه اومدن‌تون نشدم 168 00:17:35.400 --> 00:17:37.220 !جلو نیا - ای بابا - 169 00:17:37.300 --> 00:17:39.640 شما انسان‌ها چقدر زود از کوره در می‌رید 170 00:17:40.000 --> 00:17:42.180 روز اولی که اومده بودم تار والون 171 00:17:42.270 --> 00:17:44.850 این همه هیاهو رو باور نمی‌کردم 172 00:17:44.930 --> 00:17:47.670 گریه و زاریِ بچه‌ها، جیغ و داد خانم‌ها 173 00:17:47.730 --> 00:17:50.940 ،یه گروهی هم چاقو به‌دست افتاده بودن دنبالم 174 00:17:51.020 --> 00:17:52.900 تو شهر 175 00:17:52.980 --> 00:17:56.320 والا کم‌کم داشت بهم بر می‌خورد 176 00:17:56.910 --> 00:18:00.660 باور کن که من برای این از استدینگ نقل‌مکان نکردم 177 00:18:02.200 --> 00:18:03.750 استدینگ 178 00:18:04.450 --> 00:18:05.600 تو یه اوگر (غول) هستی؟ 179 00:18:05.630 --> 00:18:07.120 «اوگیر» 180 00:18:07.210 --> 00:18:10.000 لویال، پسر آرنت، پسر هالان 181 00:18:10.290 --> 00:18:12.040 و شما کی هستی؟ 182 00:18:12.840 --> 00:18:14.970 رند 183 00:18:15.420 --> 00:18:16.550 رند آلثور 184 00:18:16.580 --> 00:18:20.140 ،اسمت چه خوش می‌نوازه رند آلثور 185 00:18:20.740 --> 00:18:23.520 خیلی خوشحالم که یه آییلی رو می‌بینم 186 00:18:24.300 --> 00:18:26.090 کتاب‌های زیادی راجع‌به مردم شما خوندم 187 00:18:26.290 --> 00:18:27.600 من اهل «آییل» نیستم 188 00:18:27.690 --> 00:18:31.350 واقعاً؟ موهای قرمز یکی از معدود خصلت‌های فیزیکی‌ایـه 189 00:18:31.380 --> 00:18:33.870 که می‌شه باهاش زادگاه انسان‌ها رو حدس زد 190 00:18:33.890 --> 00:18:35.280 من اهل دو رود هستم 191 00:18:35.330 --> 00:18:37.200 یه آییلی اهل دو رود؟ 192 00:18:37.280 --> 00:18:38.880 میگم من آییلی نیستم 193 00:18:38.900 --> 00:18:41.030 یه آییلی اهل دو رود 194 00:18:41.120 --> 00:18:44.160 که اصرار داره آییلی نیست 195 00:18:44.600 --> 00:18:46.580 چه عجیب 196 00:18:47.180 --> 00:18:49.180 من چیزهای عجیب رو دوست دارم 197 00:18:53.570 --> 00:18:55.580 این کتاب رو می‌شناسی؟ 198 00:18:57.640 --> 00:18:59.090 آره 199 00:18:59.110 --> 00:19:02.680 «آخه چرا کتاب «سفرهای جین فارست‌رایدر باید حالت رو بد کنه؟ 200 00:19:02.760 --> 00:19:04.680 از ماجراجویی‌های درجه‌یکـه 201 00:19:05.100 --> 00:19:06.770 ...نه آخه 202 00:19:08.400 --> 00:19:11.100 من یه دختری رو می‌شناختم که هر روز این کتاب رو می‌خوند 203 00:19:11.280 --> 00:19:13.940 فکر می‌کرد همون جین‌ـه که دوباره متولد شده 204 00:19:14.020 --> 00:19:16.470 خب، احتمال این خیلی کمه 205 00:19:16.660 --> 00:19:17.700 ...با وجود این همه انسان 206 00:19:17.780 --> 00:19:20.070 ،صرفاً این‌طوری فکر می‌کرد می‌دونی 207 00:19:20.150 --> 00:19:24.700 درسته. فراموش کرده بودم شما انسان‌ها چه خیال‌پردازی‌های پوچی می‌کنید 208 00:19:24.780 --> 00:19:27.080 اون دختره الان کجاست؟ 209 00:19:27.160 --> 00:19:28.710 یا که زن شده؟ 210 00:19:28.790 --> 00:19:30.960 سن شماها خیلی زود بالا میره 211 00:19:31.280 --> 00:19:32.670 نمی‌دونم 212 00:19:33.570 --> 00:19:36.520 من اومدم تار والون ،چون اون داشت می‌رفت برج سفید 213 00:19:36.550 --> 00:19:38.170 ...ولی 214 00:19:38.850 --> 00:19:40.350 جریان چیه؟ 215 00:19:40.520 --> 00:19:42.930 آی سدای‌ها دارن از جنگ با اژدهای دروغین 216 00:19:43.010 --> 00:19:46.030 ،برمی‌گردن و دارن تو شهر می‌گردوننش 217 00:19:46.250 --> 00:19:48.640 که خطرات جنون و طمع قدرت 218 00:19:48.730 --> 00:19:50.310 رو به مردم نشون بدن 219 00:19:50.390 --> 00:19:51.770 ...این‌که آدمی تا کجا می‌تونه 220 00:19:51.850 --> 00:19:54.480 شرمنده، من باید برم - میری رژه؟ - 221 00:19:55.240 --> 00:19:56.570 منم میام 222 00:19:56.650 --> 00:19:58.740 فقط اگه یه چند دقیقه بذاری وسایلم رو جمع کنم 223 00:19:59.300 --> 00:20:01.050 بیرون می‌بینمت 224 00:20:01.610 --> 00:20:04.660 امان از این انسان‌ها که همیشه انقدر عجله دارن 225 00:20:05.040 --> 00:20:09.460 هیچ‌وقت نمیان سر فرصت خودشون رو برای کاری که می‌خوان انجام بدن آماده کنن 226 00:20:53.700 --> 00:20:56.450 مرسی که یه جا برام گرفتی 227 00:20:57.920 --> 00:21:00.340 دارن اژدهای دروغین رو میارن 228 00:21:01.640 --> 00:21:04.100 می‌گن طرف توانایی احضار قدرت رو داشته 229 00:21:04.240 --> 00:21:06.330 و قدرت دیوانه‌ش کرده 230 00:21:18.090 --> 00:21:19.710 !اژدها رو بکشید 231 00:21:24.550 --> 00:21:26.110 !اژدهای دروغین 232 00:21:42.990 --> 00:21:45.090 مت؟ مت؟ 233 00:21:56.830 --> 00:21:59.020 بیا یه قراری بذاریم 234 00:21:59.780 --> 00:22:01.290 باشه؟ 235 00:22:02.900 --> 00:22:04.450 باشه 236 00:22:05.570 --> 00:22:08.780 اگه معلوم شد که ...یکی از ما دوتا 237 00:22:09.410 --> 00:22:11.580 ...که من یا تو می‌تونه 238 00:22:12.020 --> 00:22:13.370 ...قدرت واحد رو احضار کنه 239 00:22:17.100 --> 00:22:19.890 اجازه ندیم طرف مقابل به همچین حال و روزی بیفته 240 00:22:20.370 --> 00:22:22.130 مت - جدی میگم - 241 00:22:22.210 --> 00:22:25.460 این پیشگویی مزخرف پشیزی برام اهمیت نداره 242 00:22:25.650 --> 00:22:28.020 آی سدای‌ها، اژدهاها، یا هر کوفتی 243 00:22:28.040 --> 00:22:29.590 من نمی‌خوام اون‌طوری بشم - نمیشی - 244 00:22:29.680 --> 00:22:30.780 تو چمیدونی 245 00:22:41.450 --> 00:22:42.750 بهم قول بده 246 00:22:46.670 --> 00:22:48.070 قول 247 00:22:57.400 --> 00:22:59.360 تو هم همین‌کارو واسه من می‌کنی؟ 248 00:23:00.470 --> 00:23:02.390 شک نکن 249 00:23:15.820 --> 00:23:17.120 رژه چطور بود؟ 250 00:23:17.150 --> 00:23:19.330 فعلاً تا چند هفته باید خرده‌گوجه از تو موهاش پاک کنه 251 00:23:19.350 --> 00:23:21.270 ولی قیافۀ لیاندرین دیدنی شده بود 252 00:23:21.350 --> 00:23:23.820 وقتی اتفاقی یه تُرب پرت کردن تو صورتش 253 00:23:30.630 --> 00:23:33.320 بعد از مراسم ختم بابام دیگه سفید نپوشیدم 254 00:23:37.310 --> 00:23:39.000 ازش متنفر بودم، می‌دونی 255 00:23:41.600 --> 00:23:43.920 ...بعد از مرگش 256 00:23:44.470 --> 00:23:48.100 می‌رفتم بیرون و قبل اینکه اصلاً به میخونه برسم، سگ‌مست می‌شدم 257 00:23:48.810 --> 00:23:52.140 با کوچیک‌ترین و ضعیف‌ترین کسی که ...اونجا می‌دیدم دعوا راه می‌نداختم 258 00:23:52.660 --> 00:23:53.970 و کتکش می‌زدم 259 00:23:54.940 --> 00:23:57.670 بعد رفتم سراغ کس‌هایی که ،از پس خودشون برمی‌اومدن 260 00:23:57.990 --> 00:24:00.490 ...با نیم‌نگاهی به اینکه 261 00:24:01.480 --> 00:24:03.480 بزنن کارمـو تموم کنن 262 00:24:05.390 --> 00:24:07.400 اون‌موقع بود که با کرینی آشنا شدم 263 00:24:09.500 --> 00:24:11.790 یه جوون احمق که آرزوی مرگ داشت 264 00:24:11.820 --> 00:24:15.130 و با یه آی سدای در افتاده بود 265 00:24:15.160 --> 00:24:17.910 ...اون فقط یه لبخند بهم زد 266 00:24:18.580 --> 00:24:20.870 و بعد یه نوشیدنی برام گرفت 267 00:24:22.730 --> 00:24:24.880 بالأخره یه‌جوری دوست شدیم 268 00:24:24.960 --> 00:24:28.090 یا بهتره بگم، اون بهم افتخارِ اینو داد که دوستش بشم 269 00:24:33.170 --> 00:24:35.970 ،و اون‌موقع که به محافظ نیاز داشت همون زمان انقدر قدرتمند بود 270 00:24:36.050 --> 00:24:40.470 که می‌تونست هر کی دلش بخواد ...رو داشته باشه، ولی 271 00:24:41.110 --> 00:24:42.730 من رو انتخاب کرد 272 00:24:43.260 --> 00:24:44.950 باورم نمی‌شد 273 00:24:46.780 --> 00:24:48.620 می‌دونستم شایستگی‌شـو ندارم 274 00:24:51.150 --> 00:24:55.110 ،بهش گفتم تجدیدنظر کنه ولی.. رو حرفش موند 275 00:24:55.530 --> 00:24:58.620 فقط چپ‌چپ نگاهم کرد و همین 276 00:25:01.680 --> 00:25:03.680 ...پیوند تشکیل دادیم 277 00:25:05.550 --> 00:25:08.440 و من دیگه چاره‌ای نداشتم جز این‌که خودمـو لایق اون کنم 278 00:25:17.290 --> 00:25:19.320 من دوازده سالم که بود بابام قصد جونم رو کرد 279 00:25:19.710 --> 00:25:22.580 پس.. انقدر ناله نکن 280 00:25:25.070 --> 00:25:28.110 برج سفید اولین خونوادۀ عمرم رو به من داد 281 00:25:29.160 --> 00:25:30.820 راست میگی 282 00:25:31.790 --> 00:25:34.630 خوبه که شما دوتا همیشه همدیگه رو دارید 283 00:25:36.660 --> 00:25:39.740 ،احتمالاً اگه به آلانا بود ده‌تا محافظ دیگه هم می‌گرفت 284 00:25:52.480 --> 00:25:54.980 تو هم همین‌طور، دوست قدیمی 285 00:25:56.740 --> 00:25:58.110 اگه با یه آی سدای دیگه ...پیوند تشکیل بدی 286 00:25:58.130 --> 00:26:00.390 ،تو اول مورین رو از دست بده بعدش بهم بگو از این زن 287 00:26:00.470 --> 00:26:03.540 به اون زن پریدن، چه‌قدر آسونـه 288 00:26:21.170 --> 00:26:22.730 دیگه وقتشه 289 00:28:14.740 --> 00:28:16.780 یالا دیگه محکم‌تر 290 00:29:02.570 --> 00:29:04.660 چشم‌هات رو باز کن، فرزندم 291 00:29:06.780 --> 00:29:09.180 بهتر شد. کامل پوشیده شدی 292 00:29:11.260 --> 00:29:12.510 دست‌هاش 293 00:29:23.940 --> 00:29:25.350 پسره رو بیارید 294 00:29:27.010 --> 00:29:28.890 !پرین 295 00:29:28.970 --> 00:29:31.530 ،پسر جان، اگر این دخترو دوست داری مقاومت نکن 296 00:29:34.970 --> 00:29:36.350 ...خواهش می‌کنم آقا 297 00:29:36.440 --> 00:29:37.990 من رو «فرزندْ والدا» صدا کنید 298 00:29:38.460 --> 00:29:41.720 قدرت در اختیار پروردگار نوره، نه من 299 00:29:43.440 --> 00:29:44.820 ،فرزند والدا 300 00:29:45.480 --> 00:29:47.070 ما کسی که فکرشـو می‌کنید نیستیم 301 00:29:47.540 --> 00:29:48.700 ما اصلاً کس خاصی نیستیم ...ما 302 00:29:48.780 --> 00:29:52.240 همه‌ی ما زیر سایۀ پروردگار نور برای خودمون کسی هستیم 303 00:29:52.330 --> 00:29:54.210 اما درست می‌گین 304 00:29:54.620 --> 00:29:56.210 شما کسی که فکر می‌کردم نیستین 305 00:29:56.760 --> 00:29:59.380 اگر آی سدای بودین ،تا الان قدرت رو احضار کرده بودین 306 00:30:00.380 --> 00:30:02.370 و منم دست‌تون رو قطع کرده بودم 307 00:30:04.690 --> 00:30:07.720 می‌دونید، یکی از اون ساحره‌ها یه‌بار بهم گفت 308 00:30:08.220 --> 00:30:10.500 که آدم برای احضار قدرت نیازی به دست‌هاش نداره 309 00:30:11.220 --> 00:30:14.180 ،و استفاده از دست یا هر احساس یا کلمه‌ای 310 00:30:14.270 --> 00:30:16.480 صرفاً کمک‌کننده‌ست 311 00:30:17.040 --> 00:30:18.790 من توانایی احضار قدرت ندارم 312 00:30:19.580 --> 00:30:21.940 بفرما. پس ثابت شد 313 00:30:22.350 --> 00:30:24.110 چون آی سدای‌ها که صد درصد ،نمی‌تونن دروغ بگن 314 00:30:24.920 --> 00:30:27.570 حالا هر چقدرم تواناییِ پیچوندن حقیقت رو داشته باشن 315 00:30:27.930 --> 00:30:30.870 ،حالا گیریم تو آی سدای نباشی 316 00:30:30.950 --> 00:30:33.200 و این پسره... پرین بود؟ 317 00:30:33.750 --> 00:30:35.660 ایشون هم محافظت نباشه 318 00:30:36.250 --> 00:30:38.500 ‫پروردگار نور حتماً تو رو به دلیلی ‫نزد من آورده 319 00:30:38.580 --> 00:30:40.290 ‫اونم دو بار 320 00:30:40.380 --> 00:30:42.710 ‫پرودگار نور هیچ کاری رو الکی انجام نمی‌ده 321 00:30:42.800 --> 00:30:44.000 ‫بهتون اطمینان می‌دم قربان... 322 00:30:44.090 --> 00:30:45.800 ‫فرزند والدا 323 00:30:48.970 --> 00:30:50.640 ‫فرزند والدا 324 00:30:52.890 --> 00:30:55.020 ‫من فقط یه دخترم اهل یه روستای کوهستانی 325 00:30:55.100 --> 00:30:57.560 ‫که هیچ وقت نباید ترک‌ش می‌کردم 326 00:30:57.640 --> 00:30:59.650 ‫لطفاً فقط بذارید بریم. لطفاً 327 00:31:00.690 --> 00:31:03.900 ‫ولی می‌تونی از قدرت واحد استفاده کنی 328 00:31:03.980 --> 00:31:05.860 ‫می‌دونم که می‌تونی 329 00:31:05.940 --> 00:31:07.780 ‫پس نذار بکشمت 330 00:31:14.200 --> 00:31:16.160 ‫نه 331 00:31:16.250 --> 00:31:18.370 ‫جانم؟ 332 00:31:18.460 --> 00:31:21.000 ‫نمی‌تونم قدرت رو احضار کنم 333 00:31:21.080 --> 00:31:23.420 ‫خودت گفتی که قسم خوردهٔ پروردگار نوری 334 00:31:23.500 --> 00:31:25.800 ‫و بندهٔ نور نمی‌تونه دختری رو 335 00:31:25.880 --> 00:31:28.090 ‫که هیچ‌کار اشتباهی نکرده رو بکشه 336 00:31:28.170 --> 00:31:30.180 ‫و حالا چی باعث شده فکر کنی 337 00:31:30.260 --> 00:31:33.010 ‫که من مردی‌ـم که پایبند سوگندهاشه؟ 338 00:31:33.100 --> 00:31:36.430 ‫که همین الان و همین‌جا ‫گلوت رو نمی‌زنم که بمیری‌؟ 339 00:31:38.730 --> 00:31:41.600 ‫اگه می‌خوای این‌کارو کنی، پس بکن 340 00:31:42.610 --> 00:31:46.030 ‫ولی اینو بدون... ‫تو زندگی بعدی‌م برمی‌گردم 341 00:31:46.110 --> 00:31:49.390 ‫و از سر تا پا پوست‌ـت رو می‌کنم، ‫مثل خوکی که الان هستی 342 00:31:50.740 --> 00:31:53.570 ‫آی‌سدای قوی‌ای می‌شدی 343 00:31:53.660 --> 00:31:56.790 ‫یه حلقهٔ محشر که به کلکسیون‌ـم اضافه کنم 344 00:32:27.900 --> 00:32:30.190 ‫نکن. نه! نه! 345 00:32:32.610 --> 00:32:33.950 ‫چرا داری این‌کارو می‌کنی؟ 346 00:32:34.030 --> 00:32:35.410 ‫چون ما آدما 347 00:32:35.490 --> 00:32:38.040 ‫مقدر شدیم که روی این کرهٔ خاکی 348 00:32:38.120 --> 00:32:41.960 ‫واسه تمام چیزایی که داریم ‫بجنگیم و در تقلا باشیم 349 00:32:42.040 --> 00:32:43.960 ‫خالق هیچ‌وقت نمی‌خواسته که 350 00:32:44.040 --> 00:32:46.380 ‫ما به این اندازه قدرت دسترسی داشته باشیم 351 00:32:47.800 --> 00:32:51.090 ‫شما جادوگرا موجودیت ما رو به تمسخر می‌گیرید 352 00:32:51.170 --> 00:32:54.390 ‫مثل خدایان بین مردها راه می‌رید 353 00:32:54.470 --> 00:32:56.600 ‫این فکر که قدرت واحد 354 00:32:56.680 --> 00:32:59.890 ‫هیچ ربطی به تاریکی و ‫ارباب‌ش نداره، مسخره‌ست 355 00:33:01.310 --> 00:33:05.190 ‫واسه همین من فراخونده شده‌م ‫که قال قضیه رو بکنم 356 00:33:05.270 --> 00:33:08.070 ‫یه زن پس از دیگری 357 00:33:08.150 --> 00:33:09.690 ‫پس از دیگری 358 00:33:13.030 --> 00:33:15.200 ‫قدرت رو احضار کن دختر جون 359 00:33:15.280 --> 00:33:17.870 ‫بعد تو رو می‌کشم ‫و می‌ذارم پسره بره 360 00:33:19.870 --> 00:33:21.540 ‫احضارش نکنی 361 00:33:21.620 --> 00:33:24.080 ‫پسره رو می‌کشم و می‌ذارم تو بری 362 00:33:28.000 --> 00:33:30.590 ‫تنهاتون می‌ذارم که راجع‌بهش صحبت کنید 363 00:33:35.470 --> 00:33:37.550 ‫تصمیم بگیرید کدوم‌ـتون باید بمیره 364 00:34:01.870 --> 00:34:03.790 ‫استپین 365 00:34:03.870 --> 00:34:06.250 ‫شنیدم که تو هم این‌جا زندانی شدی 366 00:34:07.290 --> 00:34:09.080 ‫گفتم ببینم... 367 00:34:09.170 --> 00:34:12.460 ‫بازم می‌شه یه‌کم از اون ‫چایی که داشتی بخورم؟ 368 00:34:12.550 --> 00:34:14.300 ‫واسه خوابم 369 00:34:14.380 --> 00:34:16.380 ‫واقعاً زبون بز نیست، مگه نه؟ 370 00:34:19.340 --> 00:34:21.560 ‫گل بُز زبان اسم یه گیاهه 371 00:34:21.640 --> 00:34:23.520 ‫آها 372 00:34:29.980 --> 00:34:31.820 ‫هنوزم مشکل خواب داری؟ 373 00:34:31.900 --> 00:34:33.360 ‫خب من... 374 00:34:34.780 --> 00:34:36.030 ‫من... 375 00:34:37.610 --> 00:34:40.490 ‫دراز می‌کشم... 376 00:34:40.570 --> 00:34:45.330 ‫و همین‌که خواب به چشمم می‌افته 377 00:34:45.410 --> 00:34:47.540 ‫درد از یادم می‌ره 378 00:34:48.580 --> 00:34:50.540 ‫- خوبه ‫- نه 379 00:34:51.790 --> 00:34:53.960 ‫این تنها چیزیه که از اون برام مونده 380 00:34:54.050 --> 00:34:55.920 ‫درد 381 00:34:58.180 --> 00:35:00.590 ‫هنوز واسه رها کردن‌ش آماده نیستم 382 00:35:08.520 --> 00:35:10.350 ‫نگران نباش 383 00:35:11.940 --> 00:35:15.150 ‫بهت قول می‌دم که درد و رنج‌ـش ‫هیچ‌وقت ازت جدا نمی‌شه 384 00:35:19.490 --> 00:35:21.530 ‫ممنون 385 00:36:04.740 --> 00:36:06.580 ‫فرار کردی، آره؟ 386 00:36:12.290 --> 00:36:15.250 ‫تقریباً به قدمت خود برج هستن 387 00:36:15.340 --> 00:36:17.460 ‫نمایانگر ده‌ها هزاران مردی 388 00:36:17.550 --> 00:36:21.430 ‫که خودشون رو وقف خواهرانم کردن هستن 389 00:36:23.180 --> 00:36:26.560 ‫حتی بعد از مرگشون هم مثل 390 00:36:26.640 --> 00:36:29.350 ‫زمان زنده بودن‌شون ‫بیرون تالار نگهبانی می‌دن 391 00:36:32.640 --> 00:36:34.190 ‫آی ‌سدای‌های قرمز محافظ ندارن 392 00:36:34.270 --> 00:36:37.570 ‫نه. هیچ‌وقت نداشتن 393 00:36:37.650 --> 00:36:39.400 ‫چون از مردا متنفرید 394 00:36:42.200 --> 00:36:44.410 ‫سوال بود یا اظهار نظر؟ 395 00:36:46.950 --> 00:36:49.410 ‫بعضی از خواهرای قرمزم شاید 396 00:36:50.450 --> 00:36:52.000 ‫زنان قدرت واحد رو در اختیار دارن 397 00:36:52.080 --> 00:36:55.750 ‫ولی مردها هنوز بیشتر ‫این دنیا رو کنترل می‌کنن 398 00:36:58.090 --> 00:37:00.340 ‫و واقعاً خیلی با دخترای کوچیکی مهربونن، 399 00:37:00.420 --> 00:37:03.630 ‫دخترایی که نشونه‌هایی از ‫این‌که از اونا قدرتمندترن دارن 400 00:37:07.550 --> 00:37:09.310 ‫خب، حالا که از قفس مورین فرار کردی 401 00:37:09.390 --> 00:37:13.020 ‫باید از آزادی‌‌ـت لذت ببری. هوم؟ 402 00:37:14.060 --> 00:37:18.360 ‫اون راه به کتابخونه ختم می‌شه 403 00:37:18.440 --> 00:37:20.780 ‫و بعد می‌رسه به باغ 404 00:37:22.740 --> 00:37:25.200 ‫الان فصل خرمالوئه 405 00:37:26.820 --> 00:37:28.450 ‫همم 406 00:37:45.760 --> 00:37:48.050 ‫رند آلثور 407 00:37:48.140 --> 00:37:51.720 ‫می‌دونستی که «اوگیر» 408 00:37:51.810 --> 00:37:54.100 ‫می‌تونه وارد برج سفید بشه؟ 409 00:37:54.180 --> 00:37:55.890 ‫نه 410 00:37:55.980 --> 00:37:57.190 ‫ولی چرا... 411 00:37:57.270 --> 00:38:00.440 ‫من رفتم اونجا و زنی که ازش ‫صحبت می‌کردی رو پیدا کردم 412 00:38:00.520 --> 00:38:02.820 ‫پناه بر نور 413 00:38:02.900 --> 00:38:05.030 ‫بافت مو توی دو رود 414 00:38:05.110 --> 00:38:06.800 ‫- به آئین خاصی بافته می‌شه ‫- فکر کردیم که مردی 415 00:38:06.820 --> 00:38:08.240 ‫واقعاً خیلی راحت بود 416 00:38:08.320 --> 00:38:09.830 ‫ایگوین کجاست؟ و پرین؟ 417 00:38:09.910 --> 00:38:11.490 ‫توی راه باشن فکر کنم 418 00:38:13.410 --> 00:38:14.540 ‫وای... 419 00:38:16.540 --> 00:38:18.500 ‫چی سرش اومده؟ 420 00:38:20.460 --> 00:38:22.000 ‫ناینیو؟ 421 00:38:22.090 --> 00:38:24.670 ‫کی دیگه می‌تونست باشه؟ 422 00:38:26.090 --> 00:38:27.760 ‫زنده‌ای 423 00:38:27.840 --> 00:38:29.640 ‫تو هم 424 00:38:29.720 --> 00:38:31.140 ‫به ‌زور البته 425 00:38:32.810 --> 00:38:34.560 ‫زبون‌ـت رو نشونم بده 426 00:38:34.640 --> 00:38:36.180 ‫به من دست نزن! 427 00:38:41.150 --> 00:38:43.360 ‫شرمنده. شرمنده 428 00:38:44.400 --> 00:38:46.190 ‫بخواب مت 429 00:38:46.280 --> 00:38:48.110 ‫باید استراحت کنی 430 00:38:54.120 --> 00:38:56.080 ‫فکر کنم می‌تونه قدرت رو احضار کنه 431 00:39:00.580 --> 00:39:02.460 ‫دیدی‌ش؟ 432 00:39:02.540 --> 00:39:05.210 ‫نه، ولی داره کنترل‌ش رو از دست می‌ده 433 00:39:05.300 --> 00:39:08.470 ‫می‌دونم مورین گفت که ‫باید بیایم پیش اون توی برج سفید 434 00:39:08.550 --> 00:39:11.340 ‫ولی نمی‌دونم بشه بهش اعتماد کرد یا نه 435 00:39:11.430 --> 00:39:14.510 ‫دیدیم که آی ‌سدای چه ‫کاری با اژدهای دروغین کرد 436 00:39:22.020 --> 00:39:24.190 ‫خوب کاری کردی 437 00:39:24.270 --> 00:39:26.150 ‫که آوردی‌ش اینجا 438 00:39:26.230 --> 00:39:28.240 ‫که مراقبش بودی 439 00:39:30.530 --> 00:39:32.740 ‫ما به آی‌سدای نیازی نداریم 440 00:39:32.820 --> 00:39:35.080 ‫ماها مردمان دو رود هستیم 441 00:39:35.160 --> 00:39:36.910 ‫تا جایی که می‌تونم درمان‌ش می‌کنم 442 00:39:37.000 --> 00:39:40.170 ‫و وقتی ایگوین و پرین بیان ‫بقیه‌ش رو حل می‌کنیم 443 00:39:40.250 --> 00:39:41.580 ‫با هم 444 00:39:43.750 --> 00:39:45.840 ‫الان دیگه یه ماهی می‌شه که ندیده‌مش 445 00:39:48.590 --> 00:39:50.260 ‫زنده‌ست 446 00:39:57.930 --> 00:40:01.730 ‫می‌دونی، وقتی ایگوین بچه بود، ‫حول و حوش ده سالگی‌ش 447 00:40:01.810 --> 00:40:05.980 ‫مامان ‌باباش آوردن‌ش پیش ما، ‫من و فرزانهٔ پیر 448 00:40:06.070 --> 00:40:09.150 ‫یه عفونت داشت که به عضلات‌ش سرایت کرده بود 449 00:40:10.650 --> 00:40:12.410 ‫عضلات‌ش به قدری منقبض شده بودن 450 00:40:12.490 --> 00:40:15.280 ‫که پاهاش به پشت خم شده بودن 451 00:40:15.370 --> 00:40:18.370 ‫واسه همین بهش می‌گن تب استخوان‌شکن 452 00:40:18.450 --> 00:40:21.370 ‫معمولاً قبل از این‌که فرد بمیره 453 00:40:21.460 --> 00:40:24.790 ‫خودشون پاها و دست‌هاشون رو نصف می‌کنن 454 00:40:26.800 --> 00:40:29.670 ‫فرزانهٔ پیر، اون... 455 00:40:29.760 --> 00:40:31.720 ‫نمی‌دونست باید چکار کنه 456 00:40:34.090 --> 00:40:37.640 ‫واسه همین یه چایی درست کرد ‫که مردنش رو راحت‌تر کنه 457 00:40:38.890 --> 00:40:40.600 ‫ولی من نتونستم 458 00:40:42.020 --> 00:40:44.020 ‫دست ایگوین رو گرفتم 459 00:40:44.100 --> 00:40:47.360 ‫اونم خیلی محکم دست‌ـم رو گرفت 460 00:40:47.440 --> 00:40:50.900 ‫به من نگاه کرد و گفت ‫«آماده نیستم» 461 00:40:53.490 --> 00:40:55.490 ‫خیلی کوچولو بود 462 00:40:56.990 --> 00:40:58.950 ‫کل شب رو همون‌جا دراز کشید 463 00:40:59.040 --> 00:41:01.410 ‫وقتی که بد خودش سعی داشت ‫اونو نصف کنه 464 00:41:02.870 --> 00:41:05.500 ‫گریه هم نکرد 465 00:41:05.580 --> 00:41:08.000 ‫حتی یه بار 466 00:41:08.090 --> 00:41:11.340 ‫و چای فرزانه رو هم نخورد 467 00:41:14.720 --> 00:41:17.970 ‫فردا صبح، تب از پا در اومده بود 468 00:41:18.970 --> 00:41:20.720 ‫نه اون 469 00:41:23.770 --> 00:41:25.690 ‫به‌نظر که درست میاد 470 00:41:29.860 --> 00:41:33.780 ‫ایگوین خیلی‌ چیزاست، ‫ولی مهم‌تر از همه 471 00:41:33.860 --> 00:41:35.610 ‫شکست‌ناپذیره 472 00:41:53.760 --> 00:41:56.550 ‫ایگوین، بس کن 473 00:42:02.770 --> 00:42:05.520 ‫اگه قراره یکی‌مون بمیره، باید من باشم 474 00:42:07.150 --> 00:42:08.360 ‫نه 475 00:42:10.860 --> 00:42:12.860 ‫حق‌ـم همینه 476 00:42:14.610 --> 00:42:16.150 ‫لیلا 477 00:42:16.240 --> 00:42:18.530 ‫- من کشتم‌ـش ‫- نه 478 00:42:18.620 --> 00:42:20.280 ‫نه، مرگ لیلا تقصیر تو نیست 479 00:42:20.370 --> 00:42:23.120 ‫چرا، بود! 480 00:42:25.330 --> 00:42:28.380 ‫داشتیم با هم باهاشون می‌جنگیدیم 481 00:42:28.460 --> 00:42:30.250 ‫ترالاک‌ها 482 00:42:31.290 --> 00:42:33.260 ‫من یکی رو کشتم 483 00:42:36.090 --> 00:42:38.970 ‫ولی صدای یکی دیگه رو ‫پشت سرم شنیدم 484 00:42:39.050 --> 00:42:41.510 ‫و با تمام قدرت زدمش 485 00:42:46.350 --> 00:42:48.230 ‫ولی لیلا بود 486 00:42:49.900 --> 00:42:52.730 ‫با دستای خودم 487 00:42:53.780 --> 00:42:55.400 ‫با تبر خودم 488 00:42:58.610 --> 00:43:00.530 ‫کشتمش 489 00:43:02.780 --> 00:43:04.830 ‫زن خودم رو کشتم 490 00:43:09.250 --> 00:43:11.420 ‫حق‌ـم همینه 491 00:43:12.920 --> 00:43:14.500 ‫نه 492 00:43:19.130 --> 00:43:21.050 ‫به تصمیم مشخصی رسیدین؟ 493 00:43:28.230 --> 00:43:29.850 ‫خیلی‌خب 494 00:43:29.940 --> 00:43:32.150 ‫تصمیم نگرفتن هم بازم یه تصمیم‌ـه 495 00:43:33.190 --> 00:43:35.610 ‫نهایتاً پسره از خون‌ریزی می‌میره 496 00:43:40.610 --> 00:43:43.870 ‫پرین، یه اتفاق بود همه‌ش 497 00:43:43.950 --> 00:43:44.950 ‫تقصیر تو نبوده 498 00:43:47.120 --> 00:43:48.720 ‫و ممکنه کل عمرت طول بکشه 499 00:43:48.750 --> 00:43:51.580 ‫که متوجه‌ش بشی،‌ ولی می‌شی 500 00:43:53.590 --> 00:43:55.460 ‫بهت قول می‌دم 501 00:43:57.550 --> 00:43:58.840 ‫می‌شی 502 00:44:04.800 --> 00:44:08.430 ‫نه، ایگوین، نه! 503 00:44:10.060 --> 00:44:11.690 ‫جاری شو 504 00:44:14.020 --> 00:44:16.650 ‫فقط جاری شو 505 00:44:16.730 --> 00:44:18.110 ‫آها 506 00:44:18.190 --> 00:44:20.030 ‫حالا شد 507 00:44:44.090 --> 00:44:47.260 ‫با این‌چیزا نمی‌تونی به ‫آسونی منو بکشی دختر جون 508 00:44:47.350 --> 00:44:49.350 ‫به‌خصوص با همچین شعلهٔ کوچیکی 509 00:44:51.430 --> 00:44:54.730 ‫راست‌ـش رو بخوای، انتظار یه چیز بیشتری داشتم 510 00:44:59.980 --> 00:45:01.320 ‫پناه بر نور 511 00:45:04.700 --> 00:45:06.370 ‫تو چی هستی دیگه؟ 512 00:45:14.420 --> 00:45:15.960 ‫بیا بریم 513 00:45:27.390 --> 00:45:28.720 ‫ادامه بده 514 00:45:31.310 --> 00:45:32.850 ‫شما دوتا، صبر کنید 515 00:45:36.690 --> 00:45:38.190 ‫بیا، بیا، بیا 516 00:45:44.570 --> 00:45:46.910 ‫- به ما صدمه نمی‌زنه ‫- از کجا می‌دونی؟ 517 00:45:51.200 --> 00:45:52.830 ‫یالا، بیا بریم 518 00:46:03.050 --> 00:46:05.760 ‫می‌ری بخوابی خواهر؟ 519 00:46:05.840 --> 00:46:07.970 ‫همین‌که یادت مونده اتاق‌ـت ‫کجاست غافل‌گیر شدم 520 00:46:08.050 --> 00:46:09.850 ‫چقدر شده؟ دو سال؟ 521 00:46:12.020 --> 00:46:15.480 ‫و با چه غنیمت‌ـی هم برگشتی 522 00:46:15.560 --> 00:46:17.690 ‫ناینیو کجاست؟ 523 00:46:20.150 --> 00:46:22.730 ‫به‌گمونم یه جای امن نگه‌داشتی‌ش 524 00:46:22.820 --> 00:46:26.490 ‫بی‌شک بعد از سفر دور و درازش ‫داره استراحت می‌کنه 525 00:46:33.790 --> 00:46:36.330 ‫تو هم به‌نظر حال و وضع‌ـت خوب نمیاد 526 00:46:42.840 --> 00:46:45.630 ‫می‌دونی مورین، مشکلی که توی... 527 00:46:45.720 --> 00:46:48.220 ‫دائما در حال رفت و آمد بودن هست 528 00:46:48.300 --> 00:46:50.260 ‫اینه که وقتی ناینیو یه شاگرد بشه.. 529 00:46:50.350 --> 00:46:52.640 ‫و با توجه به سوءظن آزاردهنده‌ش 530 00:46:52.720 --> 00:46:56.770 ‫نسبت به آی سدای‌ها، ‫یه شاگرد می‌شه 531 00:46:56.850 --> 00:47:00.150 ‫تو دیگه این‌جا نیستی که آموزش‌ـش بدی 532 00:47:01.900 --> 00:47:03.440 ‫یه دختر با موهبت ذاتی‌ش 533 00:47:03.530 --> 00:47:05.110 ‫و عدم کنترل باید آموزش داده بشه 534 00:47:05.190 --> 00:47:07.110 ‫و فکر می‌کنی که مسلکِ قرمز رو انتخاب می‌کنه؟ 535 00:47:07.200 --> 00:47:08.910 ‫فرزانهٔ دو رود 536 00:47:08.990 --> 00:47:10.870 ‫که بعد از اولین احضار قدرتش ‫مرده رو زنده کرد؟ 537 00:47:10.950 --> 00:47:13.280 ‫هوم. خواهران زردمون ‫خودشون رو به آب و آتیش می‌زنن 538 00:47:13.370 --> 00:47:14.910 ‫که دست‌شون بهش برسه، ‫درسته 539 00:47:14.990 --> 00:47:16.750 ‫هوم 540 00:47:17.910 --> 00:47:20.460 ‫ولی یه عزم راسخ خاصی داره 541 00:47:20.540 --> 00:47:22.920 ‫که نمی‌تونه مخفی‌ش کنه 542 00:47:23.960 --> 00:47:25.880 ‫یه حسی که دنیا جای بهتری می‌شد 543 00:47:25.960 --> 00:47:28.680 ‫اگه همه تابع قوانین بودن 544 00:47:28.760 --> 00:47:30.510 ‫قوانین اون 545 00:47:31.550 --> 00:47:32.950 ‫البته یه‌ چیزی‌ش که با تو مشترک نیست 546 00:47:33.010 --> 00:47:35.640 ‫این خصلتِ حقیر شمردن مرداست 547 00:47:35.720 --> 00:47:38.230 ‫پس بهت پیشنهاد می‌کنم یه جا دیگه ‫دنبال تغییر و تحول باشی 548 00:47:48.700 --> 00:47:50.910 ‫معدود افرادی هستن که برای 549 00:47:50.990 --> 00:47:53.070 ‫دور کردن «طرد شدگان» پیش‌کشی میارن 550 00:47:54.120 --> 00:47:56.620 ‫اینا مال مادرم بودن 551 00:47:56.700 --> 00:48:00.500 ‫تنها چیزی که وقتی مرد تو خونه‌ش موند 552 00:48:00.580 --> 00:48:03.500 ‫و می‌خوای کی رو دور کنی؟ 553 00:48:03.590 --> 00:48:07.170 ‫ایشامیل... 554 00:48:07.260 --> 00:48:09.050 ‫پدرِ دروغ 555 00:48:10.550 --> 00:48:12.800 ‫الان باید فکرم باز باشه 556 00:48:12.890 --> 00:48:14.890 ‫باید حقیقت رو ببینم 557 00:48:18.060 --> 00:48:19.980 ‫به این چیزا باور داری؟ 558 00:48:20.060 --> 00:48:22.940 ‫فکر می‌کنی هنوز می‌تونن ‫به دنیای ما دسترسی داشته باشن؟ 559 00:48:23.020 --> 00:48:25.900 ‫طرد شدگان روح‌ـشون رو به ارباب تاریکی فروختن، 560 00:48:25.980 --> 00:48:28.110 ‫به‌ازای جاودانگی 561 00:48:29.440 --> 00:48:31.860 ‫حتی با این‌که آخرین اژدها ‫محبوس‌شون کرده بود... 562 00:48:33.130 --> 00:48:36.010 ‫- جاودانگی خیلی طولانیه ‫- هوم 563 00:48:36.620 --> 00:48:38.450 ‫خیلی طولانی 564 00:48:43.170 --> 00:48:45.500 ‫ببین 565 00:48:45.590 --> 00:48:47.590 ‫بسه دیگه 566 00:48:48.710 --> 00:48:51.130 ‫تا فردا صبح کنارت می‌مونم 567 00:48:54.470 --> 00:48:56.930 ‫به‌نظرت استپین پیشنهادت رو قبول می‌کنه؟ 568 00:48:57.970 --> 00:48:59.720 ‫نمی‌دونم 569 00:49:01.230 --> 00:49:03.520 ‫وقتی یه محافظ آی سدای‌ش رو ‫از دست می‌ده 570 00:49:03.600 --> 00:49:06.060 ‫دردش خیلی عمیقه 571 00:49:06.150 --> 00:49:09.820 ‫تقریباً انگار مرگ‌ش رو بلعیده 572 00:49:15.410 --> 00:49:18.410 ‫یه‌جا خوندم که یه راهی واسه ‫جدا کردن پیوند هستن 573 00:49:19.870 --> 00:49:21.700 ‫عه 574 00:49:24.040 --> 00:49:26.330 ‫ببین خواهر 575 00:49:26.420 --> 00:49:28.130 ‫این‌کارو نکن 576 00:49:28.210 --> 00:49:31.340 ‫لن هیچ مشکلی نداره 577 00:49:33.220 --> 00:49:36.640 ‫ولی خب مدت زیادی رو با ما خواهی بود 578 00:49:41.600 --> 00:49:44.390 ‫این همه سال بیرون از این‌جا ‫چکار می‌کردی؟ 579 00:49:46.850 --> 00:49:49.150 ‫مگه این‌که عادت کرده باشی 580 00:49:49.230 --> 00:49:51.150 ‫که از این‌جا به عنوان غذاخوری استفاده کنی 581 00:49:51.230 --> 00:49:53.990 ‫ و گرنه فرض رو بر این می‌گیرم که ‫اومدنت دلیلی داشته 582 00:49:55.700 --> 00:49:59.240 ‫شنیدم که امرلین داره از کامیلین برمی‌گرده 583 00:49:59.330 --> 00:50:01.870 ‫ما رو به تالار احضار کرده 584 00:50:01.950 --> 00:50:03.960 ‫که در مورد لوگین جواب پس بدیم 585 00:50:05.790 --> 00:50:08.540 ‫دنبال انتقامه، ‫می‌خواد یکی رو سرزنش کنه 586 00:50:09.590 --> 00:50:12.260 ‫سوان سانچه ممکنه خیلی کارا بکنه... 587 00:50:12.340 --> 00:50:15.760 ‫ولی هیچ‌وقت بدون هیچ دلیلی ‫به خواهری حمله و انتقاد نکرده 588 00:50:17.390 --> 00:50:22.270 ‫مورین، اینجا دیگه شبیه جایی که ‫اون‌موقع بودی نیست 589 00:50:22.350 --> 00:50:27.520 ‫تو از معدود خواهرانی هستی که ‫به اندازهٔ به‌ چالش‌ کشیدن‌ش قوی هستی 590 00:50:27.600 --> 00:50:29.940 ‫ولی هیچ فکر و خیالی ‫واسه تخت پادشاهی ندارم 591 00:50:30.020 --> 00:50:31.900 ‫از اول‌ هم نداشتم 592 00:50:31.980 --> 00:50:36.530 ‫هیچ‌کس سر در نمیاره برنامه‌ت چیه 593 00:50:37.570 --> 00:50:40.120 ‫قدرت لیاندرین داره زیاد می‌شه 594 00:50:40.200 --> 00:50:42.660 ‫رفته رفته خواهران بیشتری ‫ازش حرف‌شنوی می‌کنن 595 00:50:42.740 --> 00:50:44.870 ‫نه فقط گروه قرمز‌ها 596 00:50:45.910 --> 00:50:47.960 ‫فقط دارم می‌گم که 597 00:50:48.040 --> 00:50:50.170 ‫نسبت به کسی که به‌ندرت توی برج بوده 598 00:50:50.250 --> 00:50:54.210 ‫دو دشمن خیلی قدرتمند اینجا داری 599 00:50:55.550 --> 00:50:57.300 ‫مراقب باش دوست من 600 00:51:00.050 --> 00:51:01.850 ‫ممنون واسه هشدارت 601 00:51:12.770 --> 00:51:16.070 ‫یه روزی دیگه باید در مورد رازهات ‫به یکی اعتماد کنی 602 00:51:16.150 --> 00:51:18.280 ‫و گرنه از داخل تو رو می‌خورن 603 00:51:18.360 --> 00:51:21.660 ‫و تو رو مثل همین اتاق، ‫خالی و پوچ باقی می‌ذارن 604 00:51:25.870 --> 00:51:27.660 ‫شب به‌خیر مورین 605 00:51:56.980 --> 00:51:59.030 ‫خب... 606 00:51:59.110 --> 00:52:02.110 ‫شاید وقتی پیوندم با آلانا شکل بگیره... 607 00:52:02.200 --> 00:52:04.530 ‫و پیوند و ارتباط اون رو 608 00:52:04.620 --> 00:52:07.870 ‫با آیوان و مکسیم هم حس کنم، ولی... 609 00:52:07.950 --> 00:52:10.670 ‫بازم.. 610 00:52:10.750 --> 00:52:14.000 ‫نمی‌دونم، آخه... 611 00:52:14.090 --> 00:52:16.710 ‫تا حالا با یه مرد نبوده‌م 612 00:52:18.090 --> 00:52:19.670 ‫دو تا مرد 613 00:52:19.760 --> 00:52:21.970 ‫قطعاً دیگه با دو تا نبوده‌م 614 00:52:22.050 --> 00:52:25.050 ‫ولی خب، هر چیزی باید ‫از یه جایی شروع بشه دیگه 615 00:52:25.140 --> 00:52:27.810 ‫خب، تو... ‫فرض کردی که می‌خوانت 616 00:52:27.890 --> 00:52:29.270 ‫چیِ من رو نخوان داشته باشن؟ 617 00:52:29.350 --> 00:52:32.440 ‫ها؟ 618 00:52:37.980 --> 00:52:39.990 ‫در مورد فرزانه بگو ببینم 619 00:52:41.240 --> 00:52:43.490 ‫چیزی واسه گفتن نیست 620 00:52:43.570 --> 00:52:45.620 ‫چون تو کلاً آدمی نیستی ‫که سفرهٔ دل‌ش رو باز کنه 621 00:52:45.700 --> 00:52:47.660 ‫ولی خب چشم که دارم 622 00:52:49.200 --> 00:52:51.500 ‫اون برای اولین بار ‫از قدرت واحد استفاده کرد 623 00:52:51.580 --> 00:52:52.920 ‫که جون تو رو نجات بده 624 00:52:53.000 --> 00:52:54.960 ‫و از اون‌موقع به‌ندرت باهام حرف زده 625 00:52:55.040 --> 00:52:58.000 ‫سمجه. ‫کاملاً آگاهه که چی می‌خواد 626 00:53:00.090 --> 00:53:02.470 ‫می‌دونه که داره عاشق‌ـت می‌شه 627 00:53:02.550 --> 00:53:04.550 ‫واسه‌ش گرون تموم می‌شه 628 00:53:04.640 --> 00:53:07.100 ‫عشق معمولاً بهای سنگینی داره 629 00:53:07.180 --> 00:53:11.430 ‫با این‌حال، اجازه می‌دیم اتفاق بیفته 630 00:53:11.520 --> 00:53:13.940 ‫و گرنه این زندگی غیرقابل تحمل می‌شه 631 00:53:16.060 --> 00:53:18.070 ‫خب، قدرت تحمل‌م خیلی زیاده 632 00:53:20.690 --> 00:53:22.400 ‫می‌دونم 633 00:56:04.910 --> 00:56:06.400 ‫ایلن ماندراگورن 634 00:56:18.450 --> 00:56:20.120 ‫دستت رو بذار رو بدن‌ـش 635 00:56:29.420 --> 00:56:31.840 ‫ما را از اندوه‌مان نجات بده