WEBVTT 1 00:00:39.620 --> 00:00:40.620 ‫کالین! 2 00:00:41.540 --> 00:00:42.950 ‫کالین، بقیه کجان؟ 3 00:00:46.830 --> 00:00:47.830 ‫آهای؟ 4 00:00:51.620 --> 00:00:52.620 ‫آهای؟ 5 00:00:53.080 --> 00:00:55.620 ‫برای امشب یه اقامتگاه می خوام. 6 00:00:55.750 --> 00:00:56.750 ‫من بازرگانم. 7 00:00:57.410 --> 00:00:58.410 ‫پولش رو میدم. 8 00:01:01.200 --> 00:01:02.200 ‫آهای؟ 9 00:01:04.750 --> 00:01:06.160 ‫آهای! 10 00:01:06.290 --> 00:01:08.830 ‫یه اقامتگاه برای امشب... 11 00:01:14.450 --> 00:01:15.330 ‫کایرا! 12 00:01:16.120 --> 00:01:17.120 ‫کایرا! 13 00:01:39.080 --> 00:01:44.540 وبسایت دوستی ها تقدیم میکند 14 00:02:15.410 --> 00:02:17.040 ‫- از جونم بگذر. ‫- امروز از این خبرا نیست. 15 00:02:17.080 --> 00:02:18.250 ‫خواهش می کنم رحم کن... 16 00:02:25.000 --> 00:02:26.700 ‫اونو ببرید. منو ول کنید به حال خودم. 17 00:02:27.580 --> 00:02:28.580 ‫خواهش می کنم! 18 00:02:52.620 --> 00:02:53.620 ‫ینیفر؟ 19 00:03:08.290 --> 00:03:10.330 ‫4 هزارتا سرباز مُردۀ تمریایی، 20 00:03:10.450 --> 00:03:11.910 ‫5 هزار تا سرباز مُردۀ کادونیایی... 21 00:03:11.910 --> 00:03:14.370 ‫و حداقل 20 هزارتا از سربازهای اونا! 22 00:03:17.250 --> 00:03:19.120 ‫با الهام هات پیداش نمی کنی. 23 00:03:24.540 --> 00:03:25.750 ‫اون مُرده. 24 00:03:34.330 --> 00:03:35.330 ‫ینیفر؟ 25 00:03:38.700 --> 00:03:39.700 ‫ینیفر؟ 26 00:03:42.080 --> 00:03:44.540 ‫ینیـــفـــر! 27 00:03:46.040 --> 00:03:47.120 ‫ینیفر! 28 00:04:06.080 --> 00:04:07.370 ‫این صحنه رو دیده بودم. 29 00:04:11.290 --> 00:04:12.580 ‫از اسب پیاده نشو. 30 00:04:20.120 --> 00:04:21.120 ‫اون کجاست؟ 31 00:04:22.950 --> 00:04:24.910 ‫اونوقت تو دقیقاً چه نسبتی باهاش داری؟ 32 00:04:25.040 --> 00:04:26.040 ‫زنده ـست؟ 33 00:04:35.620 --> 00:04:37.370 ‫به خاطر اون برنده شدیم. 34 00:04:39.290 --> 00:04:41.790 ‫برامون زمان خرید تا ارتش ها رسیدن. 35 00:04:48.120 --> 00:04:49.120 ‫ارزشش رو داشت؟ 36 00:05:13.620 --> 00:05:14.620 ‫ینیفر؟ 37 00:05:15.790 --> 00:05:17.700 ‫میشه لطفاً بهم بگی کیه؟ 38 00:05:17.830 --> 00:05:18.830 ‫مهم نیست. 39 00:05:20.500 --> 00:05:21.500 ‫دیگه مُرده. 40 00:05:53.080 --> 00:05:54.080 ‫ولم کن. 41 00:05:56.370 --> 00:05:57.370 ‫ولم کن. 42 00:06:17.120 --> 00:06:18.830 ‫منم بدجوری مشکل خوابیدن دارم. 43 00:06:21.660 --> 00:06:22.790 ‫تو که اصلاً نمی خوابی. 44 00:06:24.830 --> 00:06:26.330 ‫اینجوری کمتر کابوس می بینم. 45 00:06:28.540 --> 00:06:31.160 ‫بجز اون کابوسی که در مورد ترول سنگی ـه. ‫(ترول ها: موجودات خیالی) 46 00:06:31.580 --> 00:06:32.830 ‫زیادی بهش عادت کردم. 47 00:06:35.500 --> 00:06:36.910 ‫راحت نمیشه فراموشش کرد. 48 00:06:41.750 --> 00:06:42.910 ‫تو چه کابوسی می بینی؟ 49 00:06:51.580 --> 00:06:53.580 ‫شؤالیه سیاه منو سوار اسبش می کنه... 50 00:06:57.120 --> 00:06:59.500 ‫و سینترا آتیش می گیره. ‫(سیری توی سینترا به دنیا اومده) 51 00:07:02.290 --> 00:07:04.450 ‫منم خیلی ضعیف تر از اونی ام ‫که بتونم جلوشون رو بگیرم. 52 00:07:07.620 --> 00:07:08.620 ‫ولی فرار کردی. 53 00:07:11.290 --> 00:07:12.290 ‫شانس آوردم. 54 00:07:22.950 --> 00:07:26.120 ‫من... یه چند تا سؤال برام پیش اومده. 55 00:07:26.870 --> 00:07:29.540 ‫از «حق غافلگیری» استفاده کردی و منو گرفتی. 56 00:07:29.580 --> 00:07:30.580 ‫چرا؟ 57 00:07:31.040 --> 00:07:32.450 ‫از یه نفر طلب داشتم. 58 00:07:33.330 --> 00:07:34.580 ‫جونِ پدرت رو نجات دادم! 59 00:07:35.700 --> 00:07:37.250 ‫- از چی؟ ‫- از مادر بزرگت. 60 00:07:39.040 --> 00:07:41.000 ‫اون نمی خواست مادرت، همسرِ یه... 61 00:07:42.790 --> 00:07:43.790 ‫یه غریبه بشه. 62 00:07:52.870 --> 00:07:54.870 ‫اون موقع پدرت خبر نداشت قراره در ازاش چیو بده. 63 00:08:02.540 --> 00:08:03.540 ‫پس... 64 00:08:04.790 --> 00:08:05.830 ‫من سرنوشتِ توئم. 65 00:08:06.910 --> 00:08:09.700 ‫- حالا نمی دونم دقیق یعنی چی. ‫- تو خیلی فراتر از این حرف هایی، سیریلا. 66 00:08:20.950 --> 00:08:24.080 ‫- دلم برای خونه ام تنگ شده. ‫- سینترا دیگه برات جای امنی نیست. 67 00:08:25.870 --> 00:08:29.160 ‫خب، اسکلیگ چی؟ ‫اونجا هم آشنا دارم. 68 00:08:29.200 --> 00:08:30.750 ‫- اونجا جام امنه. ‫- هر جور مایلی! 69 00:08:31.620 --> 00:08:34.410 ‫ولی با نزدیک ترین لُردی که دهنش بوی گند میده ‫ازدواجت میدن. 70 00:08:36.700 --> 00:08:38.700 ‫برای تاج و تختت هم ادعای مالکیت می کنه. 71 00:08:42.200 --> 00:08:43.660 ‫ولی خب غذای اونجا خوبه. 72 00:09:04.040 --> 00:09:05.370 ‫آتیش! 73 00:09:07.700 --> 00:09:08.950 ‫- زود باشید! ‫- اینجا! 74 00:09:10.950 --> 00:09:12.450 ‫یعنی فقط من اینجام؟ 75 00:09:17.950 --> 00:09:19.040 ‫تریس! 76 00:09:19.160 --> 00:09:20.950 ‫بی هوش نشو. 77 00:09:22.040 --> 00:09:23.330 ‫بی هوش نشو! 78 00:09:24.870 --> 00:09:27.250 ‫تریس! 79 00:09:27.370 --> 00:09:29.250 ‫وضعیتش ثابت شده بود. ‫نمی دونم یهویی چی شد. 80 00:09:36.200 --> 00:09:38.000 ‫داره از دست میره! 81 00:10:04.620 --> 00:10:06.620 ‫- چی شده؟ ‫- هیچ اثری از ینیفر نیست. 82 00:10:08.290 --> 00:10:09.450 ‫برای همیشه از دستش دادیم. 83 00:10:11.620 --> 00:10:13.160 ‫خواهر زادۀ من چی؟ 84 00:10:13.290 --> 00:10:14.620 ‫فرینجیلا توی خط مقدم بود. 85 00:10:15.500 --> 00:10:18.500 ‫داشت حملۀ نیلفگاردی ها رو ‫با زندانی ای که گرفتیم هماهنگ می کرد. 86 00:10:19.910 --> 00:10:23.290 ‫اون همۀ قوانین «آشفتگی» رو ول کرد. ‫(آشفتگی: نوعی جادوگری) 87 00:10:25.580 --> 00:10:26.790 ‫پس اونم از دست دادیم. 88 00:10:26.910 --> 00:10:28.620 ‫خفت خانوادگی بمونه برای بعد. 89 00:10:28.910 --> 00:10:31.200 ‫الان باید از اون زندانی اطلاعات بگیریم. 90 00:10:31.540 --> 00:10:33.580 ‫پادشاه ها خونشون جوش اومده! ‫(پادشاه های مناطق مختلف) 91 00:10:33.620 --> 00:10:35.700 ‫می خوان نیلفگاردها رو تا جنوب تعقیب کنن. 92 00:10:35.700 --> 00:10:38.620 ‫شایدم بهتر باشه همین کار رو بکنیم. ‫آخه به جای اینکه مشاور توی قصر باشیم، 93 00:10:38.660 --> 00:10:41.830 ‫ما رو جنگجوی میدونِ جنگ کردین! ‫تو اونجا نبودی، آرتوریوس. 94 00:10:41.950 --> 00:10:43.950 ‫برنده شدیم! ولی به زور! 95 00:10:44.620 --> 00:10:47.540 ‫نمی دونیم نیلفگاردی ها چقدر سربازِ ذخیره دارن. 96 00:10:47.540 --> 00:10:50.700 ‫نمی دونیم دارن نیروهاشون رو جمع می کنن یا نه، ‫نمی دونیم بعدش میخوان کجا برن. 97 00:10:53.040 --> 00:10:54.290 ‫از زندانی... 98 00:10:54.620 --> 00:10:55.790 ‫چی می دونیم؟ 99 00:10:55.790 --> 00:10:57.700 ‫جاسوس هامون چیز زیادی نمی دونن. 100 00:10:57.830 --> 00:11:00.370 ‫فقط می دونن سقوط سینترا رو اون پایه ریزی کرده. 101 00:11:00.370 --> 00:11:02.290 ‫ولی جواب ژنرال ها رو نمیده، 102 00:11:02.330 --> 00:11:04.040 ‫فقط حاضره با خود امپراتور حرف بزنه. 103 00:11:04.790 --> 00:11:06.580 ‫هیچکس نتونسته به حرف بیارتش. 104 00:11:07.290 --> 00:11:09.160 ‫اگه بشه من یه مدت باهاش تنها باشم... 105 00:11:09.910 --> 00:11:12.000 ‫هر چی لازم داشته باشیم میگه. 106 00:11:15.450 --> 00:11:17.830 ‫ما قانون داریم! 107 00:11:21.200 --> 00:11:23.120 ‫از تو اجازه نخواست! 108 00:11:46.160 --> 00:11:47.830 ‫به هوش اومد. 109 00:11:53.500 --> 00:11:55.410 ‫بالاخره برگشتی؟! 110 00:11:55.540 --> 00:11:57.000 ‫شک داشتم زنده می مونی یا نه. 111 00:12:08.790 --> 00:12:09.790 ‫لعنتی! 112 00:12:19.370 --> 00:12:21.330 ‫حالا این «کر مورن» دقیقاً چیه؟ 113 00:12:22.910 --> 00:12:25.330 ‫ویچرها زمستونا میرن اونجا. 114 00:12:25.700 --> 00:12:28.040 ‫اونجا می تونیم استراحت کنیم و جون بگیریم. 115 00:12:28.080 --> 00:12:30.080 ‫می تونیم زره ها و اکسیرهامون رو عوض کنیم. 116 00:12:31.200 --> 00:12:32.200 ‫اونجا خونۀ منه. 117 00:12:34.120 --> 00:12:35.620 ‫چرا من تا حالا اسمش رو نشنیدم؟ 118 00:12:36.290 --> 00:12:37.700 ‫چون ما همینو می خوایم. 119 00:12:38.750 --> 00:12:39.750 ‫چرا؟ 120 00:12:42.410 --> 00:12:43.790 ‫خیلی وقت پیش... 121 00:12:44.370 --> 00:12:45.950 ‫که پسر بچه بودم، بهمون حمله شد. 122 00:12:47.000 --> 00:12:48.410 ‫تقریباً همه ـمون رو از بین بُردن. 123 00:12:50.790 --> 00:12:53.080 ‫واسه همین، الان دوست نداریم خیلی آفتابی بشیم. 124 00:12:54.290 --> 00:12:55.290 ‫هممم. 125 00:12:55.330 --> 00:12:58.950 ‫توی سینترا، خودمو شبیه پسرا می کردم ‫تا بتونم «قاپ بازی» بازی کنم. 126 00:13:00.950 --> 00:13:03.250 ‫ظاهراً جفتمون نباید خیلی آفتابی بشیم. 127 00:13:07.410 --> 00:13:09.620 ‫چون متفاوت بودین بهتون حمله کردن؟ 128 00:13:13.700 --> 00:13:17.160 ‫آره. ما مثل تو نمی تونیم آینده رو ببینیم. 129 00:13:21.040 --> 00:13:23.950 ‫اونجا توی میدون جنگ... 130 00:13:24.000 --> 00:13:26.200 ‫صحنۀ ملاقاتِ من و اون زنه رو قبلاً دیده بودی. 131 00:13:28.580 --> 00:13:32.080 ‫آره، خب، بیشتر شبیه یه خواب می موند. 132 00:13:34.700 --> 00:13:35.870 ‫واضح نبود. 133 00:13:36.750 --> 00:13:37.750 ‫عجیب بود. 134 00:14:09.790 --> 00:14:10.950 ‫آروم. 135 00:14:16.790 --> 00:14:17.950 ‫چطور این کار رو کردی؟ 136 00:14:18.080 --> 00:14:19.450 ‫بهش میگن «اکسی». 137 00:14:20.290 --> 00:14:21.620 ‫یه علامت آروم کننده ـست. 138 00:14:22.660 --> 00:14:24.790 ‫جادوییه؟ مثل دروئیدها؟ 139 00:14:25.450 --> 00:14:26.830 ‫نه خیلی. 140 00:15:02.500 --> 00:15:04.000 ‫باید به راهمون ادامه بدیم. 141 00:15:13.200 --> 00:15:14.500 ‫خدایان رو شکر! 142 00:15:17.120 --> 00:15:18.700 ‫به نظرت اون یه مسافرخونه ـست؟ 143 00:15:19.410 --> 00:15:20.580 ‫هممم. 144 00:15:20.700 --> 00:15:22.660 ‫برو «روچ». ‫(اسم اسبشه) 145 00:15:33.870 --> 00:15:34.870 ‫چی شده؟ 146 00:15:35.250 --> 00:15:36.750 ‫نگهبانی نداره. 147 00:15:38.200 --> 00:15:39.950 ‫- شاید به خاطر طوفان رفتن... ‫- خیلی ساکته! 148 00:15:42.620 --> 00:15:44.410 ‫سگی هم پارس نمی کنه. 149 00:15:46.120 --> 00:15:47.620 ‫اینجا همیشه پر از جنب و جوش ـه. 150 00:15:50.620 --> 00:15:53.910 ‫- حالا چیکار کنیم؟ ‫- یه جایی این نزدیکا بلدم. خونۀ یه دوست قدیمیه. 151 00:16:23.620 --> 00:16:24.700 ‫از روچ پیاده نشو. 152 00:16:58.500 --> 00:16:59.580 ‫گرالت! 153 00:17:01.870 --> 00:17:03.120 ‫نیولن؟ 154 00:17:03.160 --> 00:17:05.580 ‫اینجا چه غلطی میکنی، پیرِ خرفت؟ 155 00:17:06.830 --> 00:17:08.250 ‫این دوستته؟ 156 00:17:08.370 --> 00:17:09.370 ‫آره... 157 00:17:10.750 --> 00:17:12.950 ‫- ولی عوض شده. ‫- می دونم. 158 00:17:13.120 --> 00:17:15.700 ‫از آخرین باری که منو دیدی، یه کم قیافه ام عوض شده 159 00:17:17.160 --> 00:17:19.080 ‫ولی این در مورد تو هم صدق می کنه. 160 00:17:20.950 --> 00:17:24.620 ‫چاقوت رو بذار کنار و بیا بریم داخل که گرمه، ویچر. 161 00:17:25.040 --> 00:17:26.540 ‫همه چی رو برات تعریف می کنم. 162 00:17:27.040 --> 00:17:28.040 ‫خب؟ 163 00:17:33.790 --> 00:17:35.580 ‫یه آتیش برای مهمون هام! 164 00:17:36.120 --> 00:17:37.830 ‫و تو خانمِ...؟ 165 00:17:39.410 --> 00:17:40.450 ‫سیری هستم. 166 00:17:40.580 --> 00:17:43.330 ‫خب، سیری، نظرت با یه وان آب داغ چیه... 167 00:17:43.450 --> 00:17:45.540 ‫تا استخوون های یخ زده ـت گرم بشه؟ 168 00:17:45.660 --> 00:17:47.160 ‫خیلی دلم می خواد! 169 00:17:47.200 --> 00:17:49.660 ‫- فقط تا وقتی طوفان تموم بشه اینجا می مونیم. ‫- خواهش می کنم! 170 00:17:49.950 --> 00:17:51.040 ‫عالی شد. 171 00:17:51.160 --> 00:17:52.160 ‫وان! 172 00:17:58.000 --> 00:18:00.000 ‫تو هم می تونی بری اتاق بغلی حموم کنی. 173 00:18:00.120 --> 00:18:01.250 ‫نیازی ندارم. 174 00:18:01.370 --> 00:18:03.910 ‫دوستِ من، شاید خودت ندونی ولی واقعاً نیاز داری! 175 00:18:03.950 --> 00:18:06.000 ‫بوی اسب پیر میدی. 176 00:18:06.120 --> 00:18:07.750 ‫اینم بخشی از جذابیتمه. 177 00:18:07.750 --> 00:18:10.040 ‫در کل همیشه مثل اسب می موندی. 178 00:18:10.870 --> 00:18:11.870 ‫درها! 179 00:18:14.160 --> 00:18:17.580 ‫از آخرین باری که همدیگه رو دیدیم چند وقت می گذره؟ ‫13 زمستون؟ 180 00:18:17.620 --> 00:18:20.870 ‫نیولن، نمی خوام به رسم مهمان نوازی توهین کنم، 181 00:18:21.660 --> 00:18:23.910 ‫ولی باید بدونم اینجا جاش امنه یا نه. 182 00:18:24.080 --> 00:18:27.370 ‫چون دیدی عاج دارم، ‫فکر می کنی گلوی دیگران رو گاز می گیرم؟ 183 00:18:31.500 --> 00:18:33.200 ‫در امانه. 184 00:18:34.450 --> 00:18:35.450 ‫هنوز همون آدمم. 185 00:18:35.540 --> 00:18:37.290 ‫خب... شمع ها! 186 00:18:39.790 --> 00:18:41.370 ‫ترفند بدی نبود. 187 00:18:42.330 --> 00:18:44.080 ‫نمی خوای بگی چه بلایی سرت اومده؟ 188 00:18:44.120 --> 00:18:46.870 ‫این قصه رو باید همراه با ‫ یه لیوان نوشیدنی تعریف کرد! خودت چی؟ 189 00:18:47.540 --> 00:18:49.910 ‫این قصه رو باید همراه با ‫ یه بشکه نوشیدنی تعریف کرد! 190 00:18:55.750 --> 00:18:59.120 ‫بی شعور یه نگاه به اونجا انداخت، ‫دُمش رو گذاشت رو کولش و اونقدر تند دوید... 191 00:18:59.250 --> 00:19:01.000 ‫که پاهاش زمین رو لمس نکردن. 192 00:19:01.000 --> 00:19:03.160 ‫راهزن ها هم راهزن های زمانِ ما! مگه نه؟ 193 00:19:05.580 --> 00:19:07.700 ‫بابت این لباس خیلی ممنونم. 194 00:19:07.700 --> 00:19:10.200 ‫بقیۀ لباس هام خیلی بهم کوچیک شده بودن. 195 00:19:12.500 --> 00:19:13.870 ‫نه بابا، خواهش می کنم... 196 00:19:15.250 --> 00:19:16.540 ‫خیلی خوشگل شدی. 197 00:19:22.750 --> 00:19:24.700 ‫آهوی بریانی، قارچ دنبلان... 198 00:19:24.750 --> 00:19:26.500 ‫و نوشیدنی خوشمزه به مقدار زیاد! 199 00:19:27.580 --> 00:19:28.580 ‫و برای تو... 200 00:19:29.250 --> 00:19:30.540 ‫بهترین غذا رو دارم: 201 00:19:30.660 --> 00:19:31.910 ‫بلدرچین ویچرها! 202 00:19:37.040 --> 00:19:38.160 ‫خندیدیم. 203 00:19:38.160 --> 00:19:39.620 ‫شوخی کردم، شوخی کردم. 204 00:19:39.910 --> 00:19:42.120 ‫قرقاول کوهی برای دوستم! 205 00:19:45.450 --> 00:19:46.450 ‫آخیش. 206 00:19:50.200 --> 00:19:52.330 ‫- خیلی خوشمزه ـست، نه؟ ‫- واقعاً خیلی خوشمزه ـست. 207 00:19:53.500 --> 00:19:56.000 ‫- بهت گفته اولین بار چه جوری با هم آشنا شدیم؟ ‫- نه. 208 00:19:57.040 --> 00:19:58.580 ‫خیلی اهل حرف زدن نیست. 209 00:19:58.620 --> 00:20:00.750 ‫- آره. ‫- ولی دلم می خواد بشنوم. 210 00:20:00.750 --> 00:20:04.790 ‫این قصۀ مورد علاقه ـمه. ‫ببین، این بداخلاقِ مو سفید... 211 00:20:05.450 --> 00:20:08.200 ‫برای وحشتناک ترین هیولای تاریخ... 212 00:20:08.830 --> 00:20:10.080 ‫یعنی پدرم، کار می کرد. 213 00:20:10.200 --> 00:20:12.700 ‫بهش گفته بود تا جنگلمون رو از اژدهاها خالی کنه. 214 00:20:12.700 --> 00:20:15.370 ‫- توی کتاب ها دیدمشون. ‫- موجودات وحشتناکی ان. 215 00:20:15.370 --> 00:20:17.410 ‫اون بچۀ ضعیفِ کوچولو رو می بینی؟ 216 00:20:18.750 --> 00:20:20.000 ‫اون من بودم. 217 00:20:20.870 --> 00:20:23.580 ‫من سعی کردم جلوی پدرم خودی نشون بدم... 218 00:20:24.330 --> 00:20:25.870 ‫و زودتر، یکیشون رو بکُشم. 219 00:20:26.700 --> 00:20:28.450 ‫ولی بجاش... 220 00:20:28.580 --> 00:20:31.040 ‫افتادم توی لانۀ اون جونور لعنتی! 221 00:20:31.160 --> 00:20:34.040 ‫ایشون منو از پسِ گردن گرفت و کشید بالا... 222 00:20:34.040 --> 00:20:36.750 ‫و اژدها رو که از زیر پام ‫داشت به سمتم حمله ور می شد کُشت. 223 00:20:38.370 --> 00:20:40.000 ‫به نظرت بعدش چیکار کرد؟ 224 00:20:41.450 --> 00:20:42.450 ‫چیکار؟ 225 00:20:42.500 --> 00:20:45.410 ‫به نظرم بهم کتک زد که چلغوز بازی در آوردم؟ ‫نه! 226 00:20:47.000 --> 00:20:48.750 ‫سر اژدها رو داد دستم... 227 00:20:50.250 --> 00:20:53.290 ‫و به پدرم گفت من کُشتمش. 228 00:20:58.750 --> 00:21:01.080 ‫باید جنگل رو از کل دستۀ اژدهاها خالی می کردم. 229 00:21:01.120 --> 00:21:04.660 ‫- در هر صورت پولم رو می گرفتم. ‫- چرت نگو! خیلی دل نازکه. 230 00:21:04.790 --> 00:21:07.120 ‫هیچ کدوم از حرفام دروغ نیست، سیریِ جوان! 231 00:21:08.080 --> 00:21:10.120 ‫اون اولین و آخرین باری بود... 232 00:21:11.290 --> 00:21:13.120 ‫که دیدم پدرم بهم افتخار می کنه. 233 00:21:14.450 --> 00:21:15.450 ‫بعد از اون... 234 00:21:16.250 --> 00:21:20.870 ‫من و گرالت بعد از چندین تابستون، ‫یه جورایی با هم دوست شدیم. 235 00:21:21.000 --> 00:21:24.160 ‫حالا که قرار نیست دروغ بگیم، ‫از طلسمت برامون بگو. 236 00:21:24.910 --> 00:21:28.040 ‫- جلوی دختره؟ ‫- از اونی که فکر می کنی سرسخت تره. 237 00:21:37.950 --> 00:21:39.910 ‫یه جوونِ پخمۀ احمق بودم! 238 00:21:40.450 --> 00:21:41.450 ‫همین! 239 00:21:42.370 --> 00:21:43.910 ‫قاتیِ بد جماعتی شدم. 240 00:21:46.540 --> 00:21:48.750 ‫معبد «عنکبوتِ شیر سر» رو داغون کردم. 241 00:21:48.790 --> 00:21:50.540 ‫با قارچ های مخدر، نشئه شده بودم. 242 00:21:50.540 --> 00:21:53.500 ‫کل قارچ های دنیا هم کسی رو انقدر احمق نمی کنه. 243 00:21:53.540 --> 00:21:55.120 ‫کاش اینطور بود که میگی. 244 00:21:56.620 --> 00:21:58.330 ‫بعد از اینکه اونجا رو به هم ریختم، 245 00:21:59.870 --> 00:22:03.330 ‫یه کِشیش زن، طلسمم کرد که اینجوری زنده کنم. 246 00:22:04.120 --> 00:22:05.120 ‫تا ابد! 247 00:22:05.830 --> 00:22:06.950 ‫تنها! 248 00:22:09.120 --> 00:22:10.120 ‫هممم. 249 00:22:10.910 --> 00:22:14.120 ‫همۀ طلسم ها یه راه درمان دارن. ‫چیزی نگفت؟ 250 00:22:16.250 --> 00:22:18.370 ‫با داد و بیداد یه چیزایی در موردِ... 251 00:22:19.080 --> 00:22:20.080 ‫عشق و خون گفت. 252 00:22:21.750 --> 00:22:22.750 ‫یادم نمیاد. 253 00:22:26.200 --> 00:22:27.500 ‫بذار روراست بگم. 254 00:22:30.410 --> 00:22:32.160 ‫سعی کردم خودمو بکُشم، گرالت. 255 00:22:34.370 --> 00:22:35.580 ‫چندین بار! 256 00:22:36.620 --> 00:22:38.450 ‫ولی همه ـش دوباره زنده میشم. 257 00:22:40.290 --> 00:22:42.950 ‫اون کشیش به همین راحتی بیخیالم نمیشه. 258 00:22:52.160 --> 00:22:54.160 ‫کسی توی روستای پایین نبود. 259 00:22:55.700 --> 00:22:57.000 ‫اونجا چه اتفاقی افتاده؟ 260 00:22:58.040 --> 00:23:00.000 ‫بعد از «نبرد سودن»... 261 00:23:00.370 --> 00:23:02.450 ‫حومه های شهر امنیت نداشتند. 262 00:23:03.040 --> 00:23:05.410 ‫سربازهای گرسنه و فراری ها می اومدند. 263 00:23:06.200 --> 00:23:09.660 ‫دلیل خوبی برای این نیست که ‫کل مردم یه روستا، خونه هاشون رو ول کنن. 264 00:23:10.750 --> 00:23:11.790 ‫چرا هست، 265 00:23:12.290 --> 00:23:15.080 ‫اونم وقتی که گروه «شکارچیان سرگردان» ‫توی آسمون، سوار بر اسب هاشونن. 266 00:23:16.080 --> 00:23:17.200 ‫خودم دیدم. 267 00:23:18.040 --> 00:23:19.040 ‫همین هفتۀ پیش بود. 268 00:23:19.870 --> 00:23:23.250 ‫سوار اسب های اسکلتی ـشون بودند ‫و به سمت آسمونِ جنوبی می رفتند. 269 00:23:23.450 --> 00:23:25.370 ‫نویدِ یه بدبختی رو می دادن. 270 00:23:25.750 --> 00:23:27.370 ‫اشباح مورگ؟ 271 00:23:27.950 --> 00:23:30.000 ‫پدربزرگم قبل از سقوط سینترا دیده بودشون. 272 00:23:30.040 --> 00:23:31.750 ‫پدربزرگش عقل درست و حسابی ای نداشت. 273 00:23:34.040 --> 00:23:35.830 ‫خیلی چیزا می دید! 274 00:23:37.250 --> 00:23:39.950 ‫حرف من اینه که شمال و جنوب در جنگن، 275 00:23:40.000 --> 00:23:42.450 ‫هیولاها وقتی که باید توی خواب زمستونی باشن ‫دارن می چرخن، 276 00:23:42.580 --> 00:23:44.750 ‫طاعون داره پخش میشه. 277 00:23:45.330 --> 00:23:47.290 ‫شاید آخرالزمان باشه. 278 00:23:47.290 --> 00:23:50.910 ‫من توی یه عصر تاریکِ کامل و ‫سه تا آخرالزمان احتمالی زندگی کردم. 279 00:23:51.290 --> 00:23:52.450 ‫همه ـش چرندیاته! 280 00:23:52.580 --> 00:23:54.160 ‫نه، یه چیزی عوض شده، گرالت. 281 00:23:56.000 --> 00:23:59.330 ‫این روزا دنیا داره به طرز عجیبی ‫بر وفق مرادِ خودش عمل می کنه. 282 00:23:59.870 --> 00:24:02.290 ‫فراتر از دسترسِ پادشاهان و بشر! 283 00:24:05.160 --> 00:24:06.790 ‫نیولن، گربه داری؟ 284 00:24:07.330 --> 00:24:09.620 ‫فکر کنم حیوون بیچاره ‫توی اتاق زیر شیروونی گیر کرده باشه. 285 00:24:09.660 --> 00:24:12.120 ‫آره گربه دارم. چیزیش نیست. 286 00:24:13.000 --> 00:24:14.500 ‫اسمش «ورینا» ـه. 287 00:24:15.540 --> 00:24:17.330 ‫خیلی خوشحالم که از تنهایی درم میاره، 288 00:24:17.370 --> 00:24:19.620 ‫حتی با اینکه یه جونور خجالتیِ کوچولوئه. 289 00:24:20.500 --> 00:24:22.080 ‫با غریبه ها خوب تا نمی کنه. 290 00:24:22.950 --> 00:24:25.450 ‫مگه نگفتی طلسم شدی که تنهایی زندگی کنی؟ 291 00:24:25.830 --> 00:24:28.330 ‫مگه نگفتی گربه ها از ویچرها می ترسن؟ 292 00:24:30.330 --> 00:24:31.700 ‫نظرتون با یه نمایش چیه؟ 293 00:24:31.750 --> 00:24:35.040 ‫نظرت چیه اینجا رو بگردیم ‫و خاطر جمع بشیم که برای امشب امن باشه؟ 294 00:24:35.410 --> 00:24:37.410 ‫- اَه! ‫- برو گرالت. 295 00:24:38.040 --> 00:24:39.330 ‫ما چیزیمون نمیشه. 296 00:24:52.790 --> 00:24:54.330 ‫چه منظرۀ قشنگی! 297 00:25:00.120 --> 00:25:02.750 ‫تو بازجوی من هستی یا جلادم؟ 298 00:25:05.200 --> 00:25:07.080 ‫باید ببینیم چی میشه. 299 00:25:15.330 --> 00:25:16.950 ‫هر کار باید بکنی بکن. 300 00:25:19.660 --> 00:25:21.410 ‫آخرش هیچ فرقی نمی کنه. 301 00:25:24.040 --> 00:25:25.910 ‫«شعلۀ سپید» همه ـمون رو پاک می کنه. 302 00:25:38.330 --> 00:25:41.000 ‫باید بدونم نیلفگارد چی می خواد. 303 00:25:45.660 --> 00:25:47.290 ‫چه مقاومت کنی چه تسلیم بشی... 304 00:25:48.080 --> 00:25:49.500 ‫هیچ فرقی نمی کنه. 305 00:25:54.750 --> 00:25:56.750 ‫من ذاتاً آدم وحشی ای... 306 00:25:57.450 --> 00:25:58.660 ‫نیستم. 307 00:26:00.040 --> 00:26:03.540 ‫ولی شماها یه نفر رو ازم گرفتید. 308 00:26:04.580 --> 00:26:06.290 ‫کسی که خیلی برام عزیزه. 309 00:26:09.000 --> 00:26:12.790 ‫پس الان یه سِری چیز ازت می گیرم: ‫دانسته هات... 310 00:26:12.830 --> 00:26:14.120 ‫خاطراتت... 311 00:26:15.330 --> 00:26:16.830 ‫و وجودت رو! 312 00:26:18.000 --> 00:26:20.000 ‫و سرد و عاجز ولت می کنم... 313 00:26:20.120 --> 00:26:23.410 ‫تا در ذهن خودت در تاریکی ازلی زندانی بشی. 314 00:26:26.660 --> 00:26:27.660 ‫می دونم... 315 00:26:29.000 --> 00:26:30.620 ‫می دونم می خوای جیغ بزنی. 316 00:26:32.080 --> 00:26:34.200 ‫ولی هنوز خیلی زوده. 317 00:26:34.330 --> 00:26:37.290 ‫خیلی زوده، چون هنوز کارم رو شروع نکردم. 318 00:26:39.290 --> 00:26:43.080 ‫اگه علم و دانش، ‫شیاری در ذهنت کشف کرده باشه، 319 00:26:43.870 --> 00:26:46.250 ‫اون شیار رو یه کم عمیق تر می کنم. 320 00:26:46.250 --> 00:26:49.040 ‫اونوقت می فهمی جیغِ واقعی یعنی چی! 321 00:27:02.830 --> 00:27:05.160 ‫بهترین غذایی که می تونستی ظاهر کنی همینه؟ ‫(با جادو ساخته) 322 00:27:07.450 --> 00:27:09.750 ‫اون نبرد باید بدجوری انرژیت رو گرفته باشه. 323 00:27:10.700 --> 00:27:14.040 ‫من برعکس تو آدمی نیستم که ‫«آشفتگی» رو برای مزخرفات ناچیز هدر بدم. 324 00:27:14.040 --> 00:27:17.250 ‫چون نصف نیروهاتون رو سوزوندم، ‫به نظرم کارم ناچیز نبوده! 325 00:27:18.410 --> 00:27:21.580 ‫پس حیف شد که پشت خطوط دشمن ‫دستبندِ مختل کنندۀ جادو به دستت خورده. 326 00:27:21.580 --> 00:27:24.000 ‫وگرنه می تونستی یه گراز برامون ظاهر کنی ‫تا گوشتش رو بخوریم. 327 00:27:37.700 --> 00:27:39.250 ‫دارید فرار می کنید! 328 00:27:39.950 --> 00:27:42.950 ‫- پس ما برنده شدیم. ‫- یه نبرد رو بردید. جنگ تازه شروع شده! 329 00:27:42.950 --> 00:27:45.450 ‫جناح شکست خورده ای که شکستش رو قبول نداره. ‫چقدر ناراحت کننده! 330 00:27:45.450 --> 00:27:48.000 ‫«نبرد سودن» صرفاً قطرۀ بارونِ قبل از طوفان بود. 331 00:27:48.580 --> 00:27:49.580 ‫نِگاش کن! 332 00:27:50.750 --> 00:27:53.620 ‫- چرا داری این کار رو می کنی؟ ‫- چون به قلمروم وفادارم. 333 00:27:53.620 --> 00:27:56.000 ‫نه، رهبر عزیز دُردونه ـت دنبال یه چیزیه. 334 00:27:56.660 --> 00:27:58.790 ‫تو فقط سربازی هستی که اونو به هدفش می رسونی. 335 00:27:59.080 --> 00:28:01.330 ‫فکر نمی کنم... ‫اسمش چی بود، امییر؟ 336 00:28:02.330 --> 00:28:06.120 ‫آخ ببخشید، منظورم شعلۀ سپیدِ قدرتمند بود. ‫(لقبِ امییر) 337 00:28:06.700 --> 00:28:10.540 ‫فکر نمی کنم خیلی از اینکه مثل یه لشگر شکست خورده ‫دارید برمی گردید، خوشحال بشه. 338 00:28:13.370 --> 00:28:14.910 ‫می دونی که جناح عوض نمی کنم. 339 00:28:15.750 --> 00:28:18.870 ‫- اینم می دونی که انجمن برادری اهل مذاکره نیست. ‫- اونا دیگه قبولت نمی کنن. 340 00:28:19.250 --> 00:28:22.080 ‫قانون مقدسشون رو شکستی! ‫از جادوی آتشین استفاده کردی. 341 00:28:22.080 --> 00:28:23.410 ‫- به دستور تیسایا! ‫- عه! 342 00:28:23.410 --> 00:28:25.200 ‫برای نجات دادنشون ازم تقدیر می کنن. 343 00:28:26.000 --> 00:28:29.330 ‫نه که درکشون خیلی بالاست! ‫مثل همۀ رهبرهای دیگه! 344 00:28:32.410 --> 00:28:34.620 ‫می خوای منو قربانی کنی و تحویل بدی. 345 00:28:35.620 --> 00:28:39.450 ‫می خوای بگی تقصیر منه که ‫حملۀ بزرگِ نیلفگارد به شمال شکست خورد. 346 00:28:44.870 --> 00:28:48.450 ‫حداقل تا وقتی نرسیدیم نیلفگاردِ آشغالدونی ‫برام یه غذای درست ظاهر کن. 347 00:28:53.410 --> 00:28:55.330 ‫برای سرگرم کردنِ خودت، این کار رو می کنی؟ 348 00:28:55.370 --> 00:28:57.580 ‫برای از دست ندادنِ عقلم، این کار رو می کنم. 349 00:29:01.120 --> 00:29:02.450 ‫یه نمایشنامۀ معروفه، 350 00:29:03.250 --> 00:29:06.830 ‫اولین بار، جوونی هام که ‫توی اوکسنفورت تحصیل می کردم دیدمش. 351 00:29:10.040 --> 00:29:13.410 ‫داستانِ یه جنگجوی اِلفِ محکوم به فنا... ‫(اِلف: موجوداتی خیالی) 352 00:29:14.120 --> 00:29:16.200 ‫و انسانیه که عاشقش میشه. 353 00:29:17.450 --> 00:29:18.620 ‫اسمش چیه؟ 354 00:29:19.120 --> 00:29:21.370 ‫«عشق بزرگترها». 355 00:29:24.450 --> 00:29:27.250 ‫جنگجوی اِلف و انسان جادوگر... 356 00:29:27.370 --> 00:29:29.910 ‫که طبق معمول، ‫از سر نفرت می خواستند سر به تنِ دیگری نباشد... 357 00:29:29.950 --> 00:29:32.450 ‫در عوض، بر خلاف خواستۀ مردمشان... 358 00:29:32.580 --> 00:29:34.410 ‫عاشق همدیگر شدند و فرار کردند. 359 00:29:37.540 --> 00:29:38.910 ‫خیلی قشنگه. 360 00:29:41.750 --> 00:29:44.040 ‫در کمال خوشحالی، این دو ازدواج کردند... 361 00:29:44.330 --> 00:29:45.700 ‫و بچه ای در راه داشتند. 362 00:29:46.450 --> 00:29:48.620 ‫انگار کمر به این بسته که... 363 00:29:48.660 --> 00:29:51.040 ‫برعکسِ کاری رو بکنه که در امان نگهش می داره. 364 00:29:53.290 --> 00:29:55.910 ‫وقتی ازش می خوام ساکت باشه، یه ریز حرف می زنه. 365 00:29:55.910 --> 00:29:58.660 ‫وقتی ازش می خوام حرف بزنه، ‫کله شق و بداخلاقه. 366 00:30:01.330 --> 00:30:02.950 ‫ظاهراً یکی مثل خودت پیدا کردی! 367 00:30:05.950 --> 00:30:07.620 ‫منو یاد یه دوست قدیمی میندازی. 368 00:30:09.040 --> 00:30:10.040 ‫موساک! 369 00:30:11.910 --> 00:30:13.200 ‫که اون مُرده. 370 00:30:14.830 --> 00:30:16.040 ‫و من... 371 00:30:16.830 --> 00:30:19.290 ‫با خودم میگم ایکاش می شد ‫زمان رو به عقب برگردونم و نجاتش بدم. 372 00:30:19.870 --> 00:30:21.040 ‫همه رو نجات بدم. 373 00:30:21.660 --> 00:30:22.870 ‫میشه منم باهات بیام؟ 374 00:30:23.580 --> 00:30:26.870 ‫منم یه چند تا چیز هست که دوست دارم عوضشون کنم. 375 00:30:29.950 --> 00:30:30.950 ‫چه حسی داره؟ 376 00:30:33.410 --> 00:30:35.500 ‫اینکه به خاطر شکل و شمایلت تنهایی! 377 00:30:38.250 --> 00:30:41.080 ‫تنهایی آدم رو از درون... 378 00:30:41.200 --> 00:30:42.250 ‫می خوره! 379 00:30:50.830 --> 00:30:53.080 ‫تا حالا... تا حالا سعی نکردی خودتو درمان کنی؟ 380 00:30:53.830 --> 00:30:56.910 ‫از خیلی ها خواستم بهم عشق بورزن، 381 00:30:57.040 --> 00:31:00.040 ‫تا بلکه اون قصه های تخیلی، ‫یه کم حقیقت داشته باشن. 382 00:31:00.080 --> 00:31:02.500 ‫شاید هنوز عشق حقیقیت رو پیدا نکردی! 383 00:31:03.080 --> 00:31:06.620 ‫موساک ماجرای یه مرد خارپشت رو برام تعریف کرد ‫که با عشق حقیقی درمان شد. 384 00:31:07.330 --> 00:31:08.330 ‫چه مرد خوش شانسی! 385 00:31:09.410 --> 00:31:10.950 ‫احتمالاً ارزشش رو داشته. 386 00:31:13.790 --> 00:31:15.500 ‫مجسمۀ توی باغم رو دیدی دیگه. 387 00:31:17.160 --> 00:31:19.290 ‫همۀ خدمتکارهام اونجا خاک شدن. 388 00:31:20.620 --> 00:31:22.580 ‫روزی که به این موجود تبدیل شدم کُشتمشون، 389 00:31:23.410 --> 00:31:25.160 ‫نمی دونستم چه موجودی هستم، 390 00:31:25.290 --> 00:31:27.000 ‫نمی دونستم قدرت هام چیا هستن. 391 00:31:28.200 --> 00:31:30.620 ‫این سرنوشت حقِ منه! 392 00:31:36.000 --> 00:31:37.000 ‫بیا. 393 00:31:37.830 --> 00:31:39.000 ‫دارم حوصله ـت رو سر می برم. 394 00:31:39.750 --> 00:31:41.120 ‫تو هم حتماً خسته ای. 395 00:31:49.330 --> 00:31:50.450 ‫رسیدیم. 396 00:31:54.950 --> 00:31:56.000 ‫خیلی خوش گذشت. 397 00:32:01.120 --> 00:32:02.410 ‫اون آدمایی که کُشتیشون... 398 00:32:05.290 --> 00:32:06.620 ‫از عمد نبوده. 399 00:32:14.120 --> 00:32:15.120 ‫بعضی وقتا... 400 00:32:15.910 --> 00:32:17.660 ‫فکر می کنم هنوز انسانم. 401 00:32:18.750 --> 00:32:19.750 ‫ولی بیشتر وقتا... 402 00:32:20.830 --> 00:32:22.370 ‫می دونم واقعاً چی هستم. 403 00:32:28.080 --> 00:32:30.620 ‫من به آتیش کشیده شدنِ کل خونه ام رو... 404 00:32:31.830 --> 00:32:34.080 ‫به دستِ دیگران دیدم. 405 00:32:36.620 --> 00:32:38.700 ‫خانواده ام هم داخل خونه گیر افتاده بودن. 406 00:32:42.700 --> 00:32:44.410 ‫به نظر من که شبیه هیولاها نیستی. 407 00:32:45.620 --> 00:32:47.910 ‫ممنونم که این حرف رو زدی، عزیزم. 408 00:32:49.040 --> 00:32:51.370 ‫هیولا بودن صرفاً... 409 00:32:51.500 --> 00:32:54.080 ‫به قیافۀ ترسناک و چنگال و دندون نیست. 410 00:32:55.330 --> 00:32:58.000 ‫هیولا بودن به کارهاییه که آدم کرده. 411 00:32:59.830 --> 00:33:01.500 ‫کارهای نابخشودنی! 412 00:33:06.200 --> 00:33:07.200 ‫شب بخیر. 413 00:33:10.120 --> 00:33:11.410 ‫شب بخیر، نیولن. 414 00:34:33.660 --> 00:34:36.910 ‫بهترین شربت عسل ‫از نایاب ترین عسل صحراییِ کوراتیایی! 415 00:34:45.290 --> 00:34:47.000 ‫بیا یه بازیِ نوشیدنی خوردن بکنیم. 416 00:34:47.000 --> 00:34:48.750 ‫آها، این شد یه چیز! 417 00:34:49.620 --> 00:34:50.620 ‫چه جور بازی ای؟ 418 00:34:52.540 --> 00:34:53.790 ‫خنجر پرت می کنیم. 419 00:34:54.830 --> 00:34:56.870 ‫هر کی نتونه به سرِ پدر عزیزت بزنه... 420 00:34:57.660 --> 00:34:58.660 ‫نوشیدنی می خوره... 421 00:34:59.410 --> 00:35:00.660 ‫و یه حقیقت میگه. 422 00:35:00.790 --> 00:35:02.040 ‫برای باختن آماده شو! 423 00:35:04.830 --> 00:35:06.790 ‫اول تو شروع کن. 424 00:35:16.870 --> 00:35:18.750 ‫بیا از سؤال های واضح شروع کنیم. 425 00:35:19.500 --> 00:35:21.750 ‫به تمام مقدساتی که قبول داری قسم ـت میدم... 426 00:35:22.660 --> 00:35:26.040 ‫چی شد که مسئولیت مراقبت از یه دختر جوون ‫افتاد گردنت؟ 427 00:35:26.160 --> 00:35:28.290 ‫قبل از مرگ مادربزرگش، بهش قول دادم. 428 00:35:37.910 --> 00:35:38.910 ‫برنامه ـت چیه؟ 429 00:35:39.540 --> 00:35:40.620 ‫زنده نگهش دارم. 430 00:35:42.120 --> 00:35:43.200 ‫همین؟ 431 00:35:43.200 --> 00:35:45.830 ‫می تونم در برابر هر جور آدم ‫یا هیولایی ازش مراقبت کنم. 432 00:35:46.540 --> 00:35:49.950 ‫تازه خودت گفتی، دنیا داره عوض میشه. 433 00:35:50.450 --> 00:35:53.160 ‫شاید برای همینه که «حق غافلگیری» ‫ما رو به هم رسوند. 434 00:35:53.290 --> 00:35:55.500 ‫پس به خاطر اون رسمِ قدیمیِ گول زنک بوده. 435 00:35:55.620 --> 00:35:58.200 ‫- اوهوم. ‫- قضیه داره بیخ پیدا میکنه، نه؟ 436 00:35:59.870 --> 00:36:02.450 ‫نوبت توئه. 437 00:36:06.370 --> 00:36:07.370 ‫زدم تو خال! 438 00:36:19.790 --> 00:36:22.080 ‫بی عُرضه شدی، دوست قدیمی. 439 00:36:22.540 --> 00:36:23.660 ‫آره انگار! 440 00:36:23.790 --> 00:36:25.910 ‫یه عمر تنها بودی... 441 00:36:26.540 --> 00:36:30.580 ‫بعدش اومدی بچه ای که ‫دست سرنوشت بهت داده رو گرفتی! 442 00:36:31.620 --> 00:36:32.830 ‫چی شد عوض شدی؟ 443 00:36:34.830 --> 00:36:35.830 ‫یه نفر! 444 00:36:38.410 --> 00:36:39.790 ‫ینیفر از «ونگربرگ». 445 00:36:41.080 --> 00:36:43.290 ‫اوه اوه اوه! 446 00:36:43.410 --> 00:36:46.660 ‫حالا این خانمی که نادرترین و ‫خوشگلترین دوشیزه ـست، کجاست؟ 447 00:36:46.790 --> 00:36:49.620 ‫کسی که می تونه قلب یخ زدۀ یه ویچر رو باز کنه!!! 448 00:36:49.750 --> 00:36:50.830 ‫مُرده. 449 00:36:58.540 --> 00:36:59.950 ‫متأسفم، رفیق. 450 00:37:01.450 --> 00:37:02.750 ‫چند وقته؟ 451 00:37:04.450 --> 00:37:05.500 ‫چند روزه. 452 00:37:10.540 --> 00:37:12.540 ‫پس چرا قلبت نشکسته؟ 453 00:37:14.700 --> 00:37:16.000 ‫کی میگه نشکسته؟ 454 00:37:24.830 --> 00:37:26.540 ‫- اسبت شل میزنه. ‫- می دونم. 455 00:37:27.160 --> 00:37:29.200 ‫اگه از روش پیاده بشم، ‫افرادم می خورنش. 456 00:37:29.830 --> 00:37:33.620 ‫اسب ها، زن ها و جادوگرها. ‫همه ـشون تاریخ مصرف دارن! 457 00:37:36.040 --> 00:37:38.290 ‫واقعاً فکر می کنی مقصر جلوه دادنِ من... 458 00:37:38.290 --> 00:37:39.950 ‫برای توجیهِ شکستت کافیه؟ 459 00:37:40.830 --> 00:37:43.250 ‫بعد از اینکه سر منو قطع کردن، ‫سر تو هم قطع می کنن. 460 00:37:45.040 --> 00:37:48.370 ‫ببین. شمال برنده شد! 461 00:37:48.370 --> 00:37:51.700 ‫به ما ملحق شو. بهشون میگم نجاتم دادی. ‫می تونی سابقۀ بدت رو پاک کنی! 462 00:37:51.700 --> 00:37:53.540 ‫اونوقت دقیقاً چه سابقۀ بدی دارم؟ 463 00:37:54.120 --> 00:37:58.200 ‫فکر می کنی برای کشورگشایی اومدیم شمال؟ ‫برای آزادی اومدیم. 464 00:37:58.250 --> 00:38:00.620 ‫توی آرتوزا خیلی آزادی نداشتی ‫ولی حداقل حق انتخاب داشتی. 465 00:38:00.620 --> 00:38:02.450 ‫حق انتخاب یعنی قدرت تصمیم گیری! 466 00:38:02.450 --> 00:38:06.040 ‫با خواسته های یهوییِ انجمن برادری ‫فرستادنم یه قلمروی دیگه. همه ـمون همین بودیم 467 00:38:06.160 --> 00:38:08.910 ‫فقط مهره های پر زرق و برقی ‫برای کنترل قلمروها بودیم. همین و بس! 468 00:38:09.040 --> 00:38:10.870 ‫مجبورمون نکردن کاری بکنیم. 469 00:38:10.870 --> 00:38:13.200 ‫منم باید مثل تو ترک پُست می کردم؟ 470 00:38:13.200 --> 00:38:15.910 ‫از زیر بار مسئولیت هام شونه خالی می کردم؟ ‫استعدادهام رو هدر می دادم؟ 471 00:38:16.250 --> 00:38:19.580 ‫- شاید اگه تیسایا میومد از منم طرفداری می کرد... ‫- شاید بهتر بود بجای پاچه خواری، 472 00:38:19.580 --> 00:38:21.080 ‫خودت برای خودت تصمیم می گرفتی. 473 00:38:22.370 --> 00:38:24.500 ‫کسی که راحت راضی میشه، راحت زخم می خوره. 474 00:38:24.620 --> 00:38:26.160 ‫تو کوری، ینیفر! 475 00:38:33.370 --> 00:38:34.870 ‫سؤال دیگه ای نداری؟ 476 00:38:35.080 --> 00:38:36.330 ‫چیزی برای قایم کردن ندارم. 477 00:38:36.370 --> 00:38:37.790 ‫شاید از من نداشته باشی... 478 00:38:38.750 --> 00:38:40.450 ‫ولی حقیقت رو به دختره گفتی؟ 479 00:38:42.500 --> 00:38:46.700 ‫اینکه ویچرها بچه ها رو می گیرن تا ‫بهشون گیاهان جادویی بدن. 480 00:38:47.080 --> 00:38:50.450 ‫اون تعداد معدودی که زنده می مونن، ‫خودشون ویچر میشن. 481 00:38:50.450 --> 00:38:54.200 ‫همۀ احساسات و واکنش های انسانی ‫ازشون گرفته میشه. 482 00:38:54.660 --> 00:38:56.700 ‫تبدیل به هیولاهایی میشن... 483 00:38:56.830 --> 00:38:58.500 ‫که هیولاهای دیگه رو می کُشن. 484 00:38:58.500 --> 00:39:00.450 ‫همچین اتفاقی برای اون نمی افته. 485 00:39:00.500 --> 00:39:01.870 ‫ولی برای تو افتاد. 486 00:39:07.620 --> 00:39:09.120 ‫چه خوب چه بد... 487 00:39:09.750 --> 00:39:11.290 ‫الان پیش توئه. 488 00:39:12.120 --> 00:39:13.790 ‫چه حسی نسبت به این قضیه داره؟ 489 00:39:16.080 --> 00:39:17.450 ‫آخ آخ! 490 00:39:17.450 --> 00:39:21.040 ‫قیافۀ مَردی رو می بینم که ‫نگرانه دیگه مثل قدیما مهارت نداشته باشه. 491 00:39:22.040 --> 00:39:23.290 ‫هممم. 492 00:39:26.790 --> 00:39:30.160 ‫قیافۀ مَردی رو می بینی که براش سؤال شده ‫چرا دوست قدیمیش داره تقلب می کنه. 493 00:39:32.290 --> 00:39:33.750 ‫مُچم رو گرفتی! 494 00:39:36.450 --> 00:39:37.870 ‫چاقوهای جادویی. 495 00:39:39.750 --> 00:39:40.870 ‫ولی چرا؟ 496 00:39:42.660 --> 00:39:45.040 ‫من حتی خیس کردنِ خودت توی لانۀ اژدها رو هم دیدم. 497 00:39:46.750 --> 00:39:48.500 ‫قشنگ میشناسمت. 498 00:39:48.540 --> 00:39:50.120 ‫الان داری چیو قایم می کنی؟ 499 00:39:55.080 --> 00:39:57.540 ‫باید یه دستشوییِ درست و حسابی برم. 500 00:40:00.910 --> 00:40:03.120 ‫برو بگیر بخواب، پیرمرد عجیب و غریب. 501 00:40:04.620 --> 00:40:05.870 ‫فردا صبح می بینمت. 502 00:40:31.750 --> 00:40:32.870 ‫هممم. 503 00:41:03.580 --> 00:41:04.620 ‫هممم. 504 00:41:10.790 --> 00:41:11.950 ‫تو کی هستی؟ 505 00:41:13.620 --> 00:41:15.370 ‫من ویرینا هستم. ‫دوستِ نیولن! 506 00:41:19.250 --> 00:41:22.000 ‫داشتی کابوس می دیدی. ‫اومدم ببینم حالت چطوره. 507 00:41:25.330 --> 00:41:27.290 ‫از لباسی که برات گذاشتم خوشت اومد؟ 508 00:41:29.370 --> 00:41:30.370 ‫تو گذاشته بودی؟ 509 00:41:32.290 --> 00:41:33.290 ‫آره. 510 00:41:34.870 --> 00:41:35.870 ‫ممنون. 511 00:41:38.750 --> 00:41:40.540 ‫نیولن گفت گربه ای. 512 00:41:42.160 --> 00:41:43.330 ‫چی هستی؟ 513 00:41:45.370 --> 00:41:47.370 ‫من فرق می کنم. من تو نیستم! 514 00:41:49.080 --> 00:41:50.660 ‫ولی مثل تو هستم. 515 00:41:52.370 --> 00:41:53.450 ‫چطور این کار رو کردی؟ 516 00:41:54.700 --> 00:41:56.500 ‫تا حالا ندیده بودم... 517 00:41:56.540 --> 00:41:58.450 ‫کسی مثل تو، قلباً انقدر تنها باشه. 518 00:41:59.200 --> 00:42:00.200 ‫فرق می کنی. 519 00:42:01.950 --> 00:42:03.330 ‫کم نظیری. 520 00:42:06.870 --> 00:42:08.700 ‫چرا با اون مرد سفر می کنی؟ 521 00:42:09.330 --> 00:42:10.450 ‫می دونم چه جور آدمیه. 522 00:42:11.160 --> 00:42:12.580 ‫یه سِری موجودات رو می کُشه. 523 00:42:13.870 --> 00:42:15.450 ‫آره، هیولاها رو... 524 00:42:16.700 --> 00:42:18.000 ‫می کُشه. 525 00:42:18.580 --> 00:42:19.580 ‫هممم. 526 00:42:21.250 --> 00:42:22.330 ‫تو هیولایی؟ 527 00:42:24.790 --> 00:42:26.910 ‫تو هم متفاوتی، پس یعنی هیولایی؟ 528 00:42:28.000 --> 00:42:30.040 ‫هیولاها با آدما کارهای بدی می کنن. 529 00:42:30.160 --> 00:42:32.330 ‫انسان ها با همه کارهای بدی می کنن. 530 00:42:32.370 --> 00:42:33.370 ‫اوهوم. 531 00:42:35.160 --> 00:42:36.160 ‫نیولن... 532 00:42:38.080 --> 00:42:39.750 ‫از ویچر قایمت کرده. 533 00:42:44.700 --> 00:42:45.870 ‫دوستت داره. 534 00:42:47.000 --> 00:42:48.120 ‫هممم. 535 00:42:55.450 --> 00:42:57.500 ‫این راز باید بین خودمون باشه. 536 00:42:58.160 --> 00:42:59.620 ‫تا وقتی بری! 537 00:44:28.870 --> 00:44:30.000 ‫پرواز می کنه! 538 00:44:32.580 --> 00:44:34.750 ‫- گرالت؟ ‫- روچ کنار دروازه ـست. 539 00:44:34.750 --> 00:44:37.750 ‫اگه کسی بجز من از اینجا اومد بیرون، ‫فرار کن و جون خودتو نجات بده. 540 00:44:37.790 --> 00:44:40.620 ‫- چه خبره؟ ‫- یه بروکسا توی خونه ـست. ‫(نوعی خون آشام) 541 00:44:41.200 --> 00:44:43.250 ‫چی چی؟ چیکار می کنی؟ 542 00:44:44.540 --> 00:44:45.790 ‫چه خبره، گرالت؟ 543 00:44:45.830 --> 00:44:47.120 ‫برو! 544 00:44:47.620 --> 00:44:48.830 ‫همین الان! 545 00:46:36.200 --> 00:46:37.200 ‫ویرینا؟ 546 00:46:41.080 --> 00:46:42.830 ‫منو زخمی کرد! 547 00:46:55.500 --> 00:46:57.080 ‫فرار نکن. 548 00:46:59.330 --> 00:47:01.790 ‫اگه فرار کنی نمی تونم جلوی خودمو بگیرم. 549 00:47:02.330 --> 00:47:03.540 ‫اون اشتباه می کنه. 550 00:47:03.790 --> 00:47:06.330 ‫کاری بهت ندارم. 551 00:48:29.250 --> 00:48:30.250 ‫گرالت! 552 00:48:36.870 --> 00:48:37.910 ‫گرالت! 553 00:48:47.410 --> 00:48:48.700 ‫سیریلا! 554 00:48:49.790 --> 00:48:51.540 ‫- گرالت، صبر کن. خواهش می کنم! ‫- ازش دور شو. 555 00:48:57.580 --> 00:48:59.250 ‫اگه دست از سرمون برنداری... 556 00:48:59.830 --> 00:49:02.000 ‫گلوش رو می بُرم. 557 00:49:11.040 --> 00:49:12.080 ‫شرمنده. 558 00:49:13.750 --> 00:49:16.000 ‫واقعاً شرمنده. 559 00:49:23.200 --> 00:49:24.200 ‫یا مال من... 560 00:49:28.830 --> 00:49:30.750 ‫یا مال هیچکس! 561 00:49:36.500 --> 00:49:38.040 ‫دوستت دارم. 562 00:49:43.120 --> 00:49:44.120 ‫دوستت دارم. 563 00:49:44.540 --> 00:49:45.540 ‫هان؟ 564 00:49:48.040 --> 00:49:49.040 ‫نه! 565 00:49:51.160 --> 00:49:52.410 ‫نه! 566 00:49:53.370 --> 00:49:55.250 ‫نه! 567 00:50:00.290 --> 00:50:02.330 ‫سراغ تو هم میاد. 568 00:50:30.200 --> 00:50:31.200 ‫چرا گرالت؟ 569 00:50:35.250 --> 00:50:36.250 ‫اشتباهه! 570 00:50:37.200 --> 00:50:38.200 ‫اشتباهه! 571 00:50:39.040 --> 00:50:41.000 ‫همه ـش اشتباهه. 572 00:50:41.950 --> 00:50:43.620 ‫طلسمت برداشته شد. 573 00:50:45.830 --> 00:50:47.160 ‫دیگه آزادی. 574 00:50:48.750 --> 00:50:49.750 ‫آزاد؟ 575 00:50:52.370 --> 00:50:53.950 ‫تو به این میگی... 576 00:50:55.370 --> 00:50:56.580 ‫آزادی؟ 577 00:51:02.450 --> 00:51:03.910 ‫توی جنگل پیداش کردم. 578 00:51:05.450 --> 00:51:06.450 ‫زخمی بود. 579 00:51:07.080 --> 00:51:08.160 ‫داشت از گرسنگی می مرد. 580 00:51:10.580 --> 00:51:11.910 ‫از من نمی ترسید. 581 00:51:14.080 --> 00:51:15.450 ‫و وقتی حالش خوب شد... 582 00:51:17.580 --> 00:51:19.250 ‫تصمیم گرفت بمونه. 583 00:51:20.410 --> 00:51:21.500 ‫براش مهم نبود... 584 00:51:23.290 --> 00:51:24.370 ‫که چه شکلی ام. 585 00:51:25.750 --> 00:51:27.290 ‫و برای اینکه عطشش تأمین بشه... 586 00:51:28.580 --> 00:51:30.330 ‫می ذاشتم ازم تغذیه کنه. 587 00:51:31.160 --> 00:51:33.580 ‫- ولی... ‫- نمی تونست خودشو کنترل کنه؟ 588 00:51:36.950 --> 00:51:38.250 ‫اون هیولا بود. 589 00:51:41.120 --> 00:51:42.120 ‫نه. 590 00:51:45.000 --> 00:51:46.160 ‫اینطور نیست. 591 00:51:48.410 --> 00:51:50.580 ‫مهم نیست هیولا بوده یا نبوده. 592 00:51:52.750 --> 00:51:53.910 ‫دوستت داشت! 593 00:51:57.040 --> 00:51:58.370 ‫عشق و خون... 594 00:52:00.250 --> 00:52:02.580 ‫جفتشون قدرت خیلی زیادی دارن. 595 00:52:04.580 --> 00:52:08.200 ‫انسان های فرهیخته و جادوگرها ‫سالیانِ سال، بررسیش کردند. 596 00:52:11.000 --> 00:52:14.250 ‫- ولی به هیچ نتیجه ای نرسیدند جز... ‫- ...عشق حقیقی! 597 00:52:16.830 --> 00:52:18.250 ‫از دست دادنِ... 598 00:52:19.910 --> 00:52:21.790 ‫عشق حقیقی! 599 00:52:23.540 --> 00:52:25.290 ‫پس همینه. 600 00:52:35.830 --> 00:52:37.120 ‫با اینکه خبر داشتم... 601 00:52:38.250 --> 00:52:41.250 ‫از کاری که با روستایی ها کرد ‫چشم پوشی کردم، 602 00:52:42.790 --> 00:52:44.620 ‫فقط به خاطر اینکه سال ها پیش... 603 00:52:44.660 --> 00:52:47.000 ‫براش مهم نبود که طلسم شده بودم. 604 00:52:48.410 --> 00:52:50.370 ‫به خاطر خراب کردنِ معبد طلسم نشده بودم. 605 00:52:53.790 --> 00:52:55.450 ‫به خاطر حمله به کشیش بود. 606 00:53:01.290 --> 00:53:02.410 ‫سیری... 607 00:53:19.290 --> 00:53:21.750 ‫لطفاً نرو. 608 00:53:23.410 --> 00:53:24.410 ‫التماست می کنم. 609 00:53:26.000 --> 00:53:27.200 ‫از شمشیرت استفاده کن. 610 00:53:28.450 --> 00:53:29.620 ‫تمومش کن! 611 00:53:30.580 --> 00:53:31.870 ‫به خاطر من! 612 00:53:33.750 --> 00:53:34.870 ‫الان دیگه جاودانه نیستی. 613 00:53:36.790 --> 00:53:38.160 ‫خودت بکن. 614 00:54:17.950 --> 00:54:20.160 ‫وقتی میگم فرار کن، 615 00:54:21.910 --> 00:54:22.910 ‫فرار می کنی. 616 00:54:24.660 --> 00:54:25.750 ‫وقتی میگم قایم شو، 617 00:54:27.200 --> 00:54:28.200 ‫قایم میشی. 618 00:54:30.200 --> 00:54:31.910 ‫- و وقتی میگم برو کنار روچ... ‫- می دونم. 619 00:54:43.330 --> 00:54:45.450 ‫فکر کنم یه مشکلی دارم. 620 00:54:49.160 --> 00:54:51.450 ‫هر جا میرم، یه سِری آدم می میرن. 621 00:54:56.330 --> 00:54:57.330 ‫بعضی وقتا... 622 00:55:01.250 --> 00:55:02.330 ‫حس می کنم می تونم... 623 00:55:04.370 --> 00:55:05.700 ‫کل دنیا رو به آتیش بکِشم. 624 00:55:08.200 --> 00:55:09.500 ‫نمی خوام بکنما! 625 00:55:10.870 --> 00:55:11.870 ‫فقط... 626 00:55:13.120 --> 00:55:15.080 ‫باعث میشه همیشه... 627 00:55:16.580 --> 00:55:17.750 ‫خیلی بترسم. 628 00:55:20.540 --> 00:55:21.700 ‫ترس، یه بیماریه. 629 00:55:23.950 --> 00:55:26.160 ‫اگه این بیماری رو بگیری و کاری برای درمانش نکنی... 630 00:55:27.040 --> 00:55:28.200 ‫ممکنه از پا در بیارتت. 631 00:55:30.750 --> 00:55:31.910 ‫چه جوری میشه درمانش کرد؟ 632 00:55:32.540 --> 00:55:33.700 ‫باهاش روبرو شو! 633 00:55:35.000 --> 00:55:36.700 ‫روبرو شدن با ترس، کار آسونی نیست. 634 00:55:38.250 --> 00:55:39.620 ‫ولی من اینجا کنارتم. 635 00:55:42.370 --> 00:55:44.120 ‫نمیذارم اتفاقی برات بیفته. 636 00:55:49.500 --> 00:55:50.500 ‫خیلی خب. 637 00:56:06.250 --> 00:56:08.290 ‫کافیه! ‫بلند شید! 638 00:56:09.160 --> 00:56:11.080 ‫هر چی لازم دارید بردارید و راه بیفتید. 639 00:56:11.080 --> 00:56:12.700 ‫باید تا طلوع برسیم سینترا. 640 00:56:13.250 --> 00:56:14.410 ‫یه نگاه بهشون بنداز. 641 00:56:14.700 --> 00:56:17.450 ‫داری به سمت رستگاری ای رهبریشون می کنی ‫که وجود خارجی نداره. 642 00:56:18.620 --> 00:56:20.250 ‫موندم چقدر طول می کشه تا بهت پشت کنن. 643 00:56:23.120 --> 00:56:24.450 ‫تیراندازها! 644 00:56:26.000 --> 00:56:28.370 ‫آزادم کن. می دونی که قدرتمندترم! 645 00:56:28.700 --> 00:56:30.540 ‫- می تونم همه رو نجات بدم. ‫- چیزی نمی بینم. 646 00:56:33.450 --> 00:56:35.040 ‫- کجان؟ ‫- نمی بینمشون!